یکی از متداولترین روشهای کیفی که امروزه در مطالعات مدیریت دولتی به خصوص در گرایش تصمیم گیری و خط مشی گذاری در کشورمان با آن موجهیم، راهبرد نظریه داده بنیاد است. از پیشنهاد خط مشی به صنعت یا مساله ای ویژه تا تبیین خط مشی ای خاص، همه و همه از این روش استفاده کرده اند. به جرات کتاب فارسی با موضوع روش شناسی کیفی وجود ندارد که به روش نظریه داده بنیاد اشاره نکرده باشد. و البته به جرات با خواندن همه آنها، بازهم دستگیرتان نخواهد شد که بالاخره چرا، کجا، چه زمانی، چگونه از این روش باید استفاده نمود. رجوع به رساله های انجام شده هم گره ای را از این مشکل باز نخواهد کرد؛ زیرا هر کدام به طریقی داده ها را گردآوری و به نثر ارائه نموده اند؛ و اگر چرایی آن را از عالمان بپرسید، به شما خواهند گفت که ماهیت روش تحقیق کیفی به علت نقش پژوهشگر در آن چنین تفاوتهایی را منجر می شود. مقالات فارسی چه در باب ماهیت روش نظریه داده بنیاد و چه در نمونه های انجام شده به وسیله آن (که البته قبلا به آن اشاره کرده ام) کمکی را به شما نخواهند کرد. و اما در نهایت مجبور خواهید شد که به کتب و مقالات خارجی رجوع کنید و چه بهتر آنکه کتب اصلی مبدعان این روش را بخوانید. به هر حال این مسیری است گه اگر وسط راه دل زده یمان نکند، همه ما آن را طی خواهیم کرد. بنده هم به ناچار چنین مسیری را بارها و بارها طی کردم و گیج تر شده ام. فارغ از رویکردهای مختلفی که به واسطه اختلاف میان مبدعان این روش وجود دارد؛ چیزی که به نظر می رسد در رساله ها و مقالات اساتید و دانشجویان ایرانی علی الخصوص مطالعات خط مشی گم شده است توجه به ظهور نظریه از داده ها است.
نمی دانم از گلیزر و اشتراوس (1967) تشکر کنم که در روش های گردآوری داده ها، نوآوری به خرج دادند و گفتند هر داده ای را از هر کجا می توانید در تحقیقتان استفاده کنید یا از روش نظامند اشتراوس و کوربن (1990) که نه تنها باعث یکپارچگی و یکسانی هم اهداف و هم پرسشهای پژوهش و هم تم مصاحبه و هم مدل های مختلف ارائه و تبیین خط مشی های کشورمان را شدند و بلکه موجب چاپ و منتشر شدن بسیاری از مقالات ما در فصلنامه های مختلف شدند. شاید این عزیزان دل نمی دانستند که باید تاکید بیشتری بر فلسفه تعامل گرایی نمادین (Symbolic interactionism) کنند یا در فصول مختلف، داده های حاصل از تجربه افرادی که مستقیما درگیر مساله مورد مطالعه هستند را بیشتر شرح و توصیف کنند. شاید هم خواستند دست ما پژوهشگران را باز بگذرانند که به جای مطالعه و کشف آنچه آن کنش، رفتار یا تعاملی که واقعن در محیط مورد مطالعه در حال رخداد است، کار را سهل کرده و از خبرگان بپرسیم که واقعن چه چیز در حال رخدادن است؛ خبرگانی که معمولا اساتید دانشگاه هایمان هستند و با قدرت شهودی که در خانقاههایشان در طول سالها به دست آوردند، بهتر می توانند ما را در کسب مدرک یا نگاش مقاله یاری کنند. و اما از شما یک سوال دارم که چطور با روش نظریه داده بنیاد می توان خط مشی را برای موضوعی خاص ارائه کرد؟
Shams
با سلام، جناب عظیمی چند وقته درگیر انتخاب موضوع برای رساله هستم، ممنون میشم اگر تو این موضوع راهنمایی بفرمائید.
آرین
سلام ارادت
خواهش میکنم لطفا به شماره تلفن پیام واتس اپ بدین تا زمانی را با هم تنظیم کنیم