
بینشهای آرین
برای شنیدن ناگفتهها با من در تماس باشید
نگرشها، دیدگاهها، افکار و بینشهای مرا را درباره مدیریت کسبوکار و کارآفرینی، مدیریت برند و تبلیغات، روششناسی تحقیقات، تحلیل خطمشیهای عمومی و روندهای آنها را از مفهوم شناسی گرفته تا نقد و نظر مرا در شیوههای بهکارگیری آنها را میتوانید در اینجا کاوش کنید.
کسبوکار
-
مدل ZMOT از گوگل و کاربرد آن در تبلیغات دیجیتال
مدل لحظه صفر حقیقت، مدلی است که توسط گوگل برای تدوین راهبرد بازاریابی تبلیغات براساس رویکرد جدید به سفر مشتریان برای خرید محصولات یا دریافت خدمات پیشنهاد شده است. این مدل در عین سادگی نسبت به مدل سنتی سفر مشتریان پیشرفته تر بوده و به کارگیری آن برای مدیران بازاریابی به خصوص مدیرانی که در خصوص تبلیغات در رسانه دیجیتال فعالیت می کنند بسیار حائز اهمیت است. در ادامه مطلب، به توضیح کامل و چگونگی استفاده از آن همراه با مثالهای کاربردی میپردازم.
-
مدل پنج نیروی رقابتی پورتر
مدل پنج نیرو پورتر، یک ابزار استراتژی برای واحدهای تجاری شرکت است که نگاهی از بیرون و محیط کسب و کار به درون کسب و کار دارد. این مدل برای تجزیه و تحلیل جذابیت ساختار یک صنعت استفاده می شود. تجزیه و تحلیل نیروهای رقابتی با شناسایی ۵ نیروی رقابتی اساسی انجام می شود.
-
مزیتهای رقابتی از پورتر
منظور از استراتژی رقابتی در مدل مزیت رقابتی از مایکل پورتر، اقدامی تهاجمی یا تدافعی است که یک شرکت به منظور ایجاد یک موقعیت قابل دفاع در یک صنعت خاص به کار میگیرد تا بتواند به طور اثربخشی با نیروهای رقابتی مقابله کرده و به سودآوری و بازگشت از سرمایه دست یابد. به طور کلی دو رویکرد اصلی به مزیت رقابتی وجود دارد که عبارتند از رهبری هزینه و تمایز که اگر هر دو رویکرد را بتوان به هم نزدیک نمود، راهبرد سوم مزیت رقابتی یعنی تمرکز شکل میگیرد.
تبلیغات
-
ترندسایتس یا خطوط مترویی طراحی و توسعه برند
در این نگاشت، قصد دارم درباره چارچوب ترندسایتس یا آنچه که به عنوان خطوط مترویی طراحی و توسعه برند در ایران شناخته میشود، صحبت کنم؛ مسیری که به مدیران برند و بازاریابی کمک میکند تا شناخت مناسبی از مخاطبان هدف خود داشته و از مگاترندهای بازار مصرف خود آگاه شوند. این چارچوب در نهایت به مدیران کسبوکارها کمک میکند تا بتوانند برندهای مناسبی را در بازار ایجاد و توسعه دهند.
-
تعریف، معنا و کاربرد واژههای برند، لوگو و مارک
واژه، ابزاری است ساخت بشر که به او کمک میکند تا بتواند درباره مفاهیم با دیگران صحبت کند. در بازار و صنعت تبلیغات در ایران، از همان ابتدا با واژههایی نظیر برند، لوگو، مارک مواجه میشویم که ممکن است استفاده نادرست از آنها به خصوص در بحثی تخصصی یا قرارداد همکاری موجب بروز مشکلاتی شود. در ادامه مطلب سعی کردم تا ضمن تعریف واژگان برند، لوگو و مارک، معنای ضمنی هر یک را به همراه کاربرد متداول آن در ایران تشریح نمایم.
-
مدل ZMOT از گوگل و کاربرد آن در تبلیغات دیجیتال
مدل لحظه صفر حقیقت، مدلی است که توسط گوگل برای تدوین راهبرد بازاریابی تبلیغات براساس رویکرد جدید به سفر مشتریان برای خرید محصولات یا دریافت خدمات پیشنهاد شده است. این مدل در عین سادگی نسبت به مدل سنتی سفر مشتریان پیشرفته تر بوده و به کارگیری آن برای مدیران بازاریابی به خصوص مدیرانی که در خصوص تبلیغات در رسانه دیجیتال فعالیت می کنند بسیار حائز اهمیت است. در ادامه مطلب، به توضیح کامل و چگونگی استفاده از آن همراه با مثالهای کاربردی میپردازم.
خطمشی عمومی
-
ترندسایتس یا خطوط مترویی طراحی و توسعه برند
در این نگاشت، قصد دارم درباره چارچوب ترندسایتس یا آنچه که به عنوان خطوط مترویی طراحی و توسعه برند در ایران شناخته میشود، صحبت کنم؛ مسیری که به مدیران برند و بازاریابی کمک میکند تا شناخت مناسبی از مخاطبان هدف خود داشته و از مگاترندهای بازار مصرف خود آگاه شوند. این چارچوب در نهایت به مدیران کسبوکارها کمک میکند تا بتوانند برندهای مناسبی را در بازار ایجاد و توسعه دهند.
-
تعریف، معنا و کاربرد واژههای برند، لوگو و مارک
واژه، ابزاری است ساخت بشر که به او کمک میکند تا بتواند درباره مفاهیم با دیگران صحبت کند. در بازار و صنعت تبلیغات در ایران، از همان ابتدا با واژههایی نظیر برند، لوگو، مارک مواجه میشویم که ممکن است استفاده نادرست از آنها به خصوص در بحثی تخصصی یا قرارداد همکاری موجب بروز مشکلاتی شود. در ادامه مطلب سعی کردم تا ضمن تعریف واژگان برند، لوگو و مارک، معنای ضمنی هر یک را به همراه کاربرد متداول آن در ایران تشریح نمایم.
-
سلسله واقعیتهایی که در عرصه سیاست و خط مشی گذاری وجود دارد
عرصه سیاست و خط مشی گذاری عمومی، عرصه پیچیده، چندگانه، چند لایه و چند پهلویی است. حتی همین واژگان هم نمیتواند به خوبی وجوه آن را بر ما روشن کنند. اما به هر ترتیب واقعیتهایی برای سیاست ورزی و خط مشی گذاری درتمام جوامع وجود دارد که گریزی از آن نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم نمیتوانیم خط مشی ایدهآل برای جامعه و مسائل او رقم بزنیم. از این رو قبل از ورود به بحث درباره در رشته سیاست و خط مشی عمومی باید از مدینه فاضله خود فاصله گرفته و واقعیتهایی را در ذهن خود مرور کنیم. در این نگاشت مروری بر واقعیتهای حاکم بردستگاه تصمیم گیری و خط مشی گذاری در تمامی کشورها دارم.
سایر دیدگاهها
-
جامعه سیاه و سفید
در منطق جامعه ما، تنها نمایش دو رنگ جاری و مجاز است: سیاه و سفید. یعنی نمیتوانی مثلا زنگ قرمز یا آبی یا خاکستری متمایل به سفید با سیاه را ببینی. فقط سیاه یا سفید وجود دارد و تنها این دو رنگ برای نمایش مورد قبول هستند. گویا چشمان جامعه، ما را فقط با همین دو رنگ میبیند؛ جامعهای که به شدت قطبی شده و مجالی برای وجود طیفی از رنگها را نمیدهد. وضعیت گسستهای است که فقط سیاه و سفید را مجاز میداند، نه کمرنگتر و نه پررنگتر و نه هرچه غیر آن مورد پذیرش نیست. در این جامعه فقط باید یک سمت را انتخاب کنی.
-
۲۱ روز در پادگان صفر-یک
راستشو بخواید ۲۱ روز هم نشد! یعنی به صورت رسمی و قانونی قرار بود دوره آموزشی سربازیم، ۲۱ روز طول بکشه. بنابراین اولش سازمان نظام وظیفه بهم پیامک زد که خودمو یک مهرماه به پادگان صفر-یک معرفی کنم اما گویا چند روز مونده به اون تاریخ، یکی به فرماندهان نیرو زمینی ارتش اطلاع داد که یک مهر با شب جمعه مصادف شده پس شاید دو روزی جبهه جنگ جای دیگهای باشه. برای همین دوباره ندا آمد که مفت چنگتون خودتون رو سوم مهر یعنی شنبه معرفی کنید. به نظرم هم تصمیم درستی بود چون با فرهنگ از شنبه شروع میکنم هماهنگتر بود. شاید الان پیش خودتون حساب کنید که ۲۱ منهای ۲ میشه ۱۹؛ پس آرین لااقل ۱۹ روز خدمت واقعی کردی! والا، روم به دیوار، نه! ۱۹ روز هم نشد؛ چون آخرش فرمانده نیرو زمینی ارتش مژده داد که میتونیم یه روز زودتر به چاک بزنیم. به غیر از اون یه روز، دلتون نخواد بیشتر شبها هم بهم مرخصی دادندو امدم خونه. یکی دو روز هم خونه نرفتم اما نپرسید پس کجا فلنگ بستم!
-
سقوط خیال
نمیدونم آدمیزاد از کی فهمید که خیالاتی بوده. شاید بگین از اون موقعی که تازه متولد شد و چیزی رو که دید و فکر میکرد براش خوبه یا جذابه را میخواست. نشد براش معنی نداشت؛ چه شکلات دست یه بچه دیگه باشه، پرنده در آسمون باشه یا تلفن همراه همسایه باشه. اگه نمیشد و بهش نمیرسید، جیغ میزد، هوار میکشید و گریه میکرد تا بشه. باز اگه نمیشد اون وقت، ممکن بود که کوتاه بیاد یا بهش حالی میکردند که کوتاه بیاد؛ چون وقتش نبود، مالش نبود، حقش نبود. خیالاتی شده بود که میتونست اونها را داشته باشه.
