کاتالوگ معرفی خدمات

من مشاور مدیریت و تحلیل گر تحقیقات بازاریابی برندسازی هستم

سیاست‌گذاری یا خط مشی‌گذاری؛ کدام ترجمه مناسبتری است؟

نوشته های مرتبط
20 دیدگاه
وحدانی نیا/ دانشجوی دکترای تخصصی سیاستگذاری عمومی / دانشگاه تهران

برای درک مفهوم پالیس زحمت کشیده اید که قابل تقدیر است اما تواجه داشته باشیدکه:
چرا در برابر واژه پالیسی سیاست از خط مشی مناسب تر است؟ قولی مشهور هست که مفاهیمی که تاریخ دارند تعریف نمی پذیرند، پیچیدگی هایی که مفهوم در گذر زمان تجربه می کند، محدود کردن آن (تعریف) را ناممکن می کند. در این میان ترجمه مفاهیم خود دشواری های دیگری را پیش می کشد، مفاهیمی که در یک زبان در نسبت با دیگر مفاهیم آن به وجود آمده اند، در ترجمه به زبانی دیگر بخشی از بار معنایی خود را از دست می دهند. این به ویژه برای بسیاری از واژه های فلسفی تر مانند سوژه و ابژه پررنگ است. در متن های کمتر جدی می توان روادارتر بود و از برابرواژه های نه چندان دقیق هم استفاده کرد تا متن برای مخاطب ساده تر و فهمیدنی تر شود، ولی برای بحث های علمی اوضاع متفاوت است. در علم سیاست پالیتیکز و واژه همخانواده آن پالیسی هم از وضعیت ویژه ای برخوردار است. ریشه این دو به پولیس برمی گردد که امروزه هم به معنای شهر به کار برده می شود. اما در معنای اصلی به شکلی متفاوت باید آن را فهمید، پولیس اجتماعی بود که عالیترین نوع پیوند میان انسان ها در آن برقرار بود و انسان ها برابر در مقام شهروند خیر جمعی خود را که از خیر فردی شان جدا نبود پی می گرفتند. به نقل از دکتر سید جواد طباطبایی، واژه سیاست هم در آغاز به جای پالیتیکز به کار گرفته نمی شد و فیلسوفان مسلمان بیشتر از “مدینه” و مشتقات آن مانند “مدنی” برای توصیف آن بهره می گرفتند که آشکارا به معنای پولیس نزدیکتر است. “سیاست” علمی است که به “مدینه” و “مناسبات مدنی” می پردازد و کسانی نیز از سیاست در همین معنای جدید استفاده کرده اند. این توضیح ها برای آن آورده شد که نشان دهیم “سیاست” مفهومی کانونی است با معنا و تاریخی خاص که نباید به سادگی آن را نادیده گرفت، وقتی از پالیسی هم صحبت می کنیم باید ردپای “سیاست” در ترجمه آن نیز دیده شود. چرا از “پلن” و “کورس او اکشن” و مانند آنها استفاده نمی کنیم؟ زیرا آنها ربطی به “سیاست” و “مدینه” ندارند، ردپای مناسبات قدرت در آنها نیست و معلوم نیست که مربوط به علم سیاست و تدبیر مردم هستند. “برنامه”، “خط مشی” و مانند آنها ترجمه مناسبی برای پالیسی نیست، زیرا اثری از سیاست و تاریخ واژه در آنها نیست، با چنین معادل هایی تبار واژه را کشته ایم و آن را از معنای غنی اش تهی کرده ایم. با ترجمه این واژه به “خط مشی” دیگر معلوم نیست پالیسی مربوط به پالیتیکز است، بلکه بیشتر به معنای “مسیر حرکت” و “راهکار” در معنای کلی آن است. باید همخانوادگی را در ترجمه در نظر داشت تا پیوند معنایی آن در زبان مقصد هم انتقال یابد. به این منظور می توان پالیتیکز را “سیاست ورزی” یا “علم سیاست” (مانند ایکنامیکز) یا “سیاست‎شناسی” (مانند داینامیکز) ترجمه کرد و برای پالیسی همان “سیاست” را حفظ کرد. “سند سیاستی” بارها و بارها رساتر از “سند خط مشی” است، زیرا در نگاه نخست می توان فهمید سخن از “سیاست” و “تدبیر مدینه” است، نه “مسیر رفتن”

آرین

بسیار مطلب قابل تاملی بود، از دقت نظر و زمانی که صرف نگاشت آن فرمودید کمال تشکر را دارم، سعی می کنم دوباره این موضوع را بررسی کرده و از این نظر نیز مورد اصلاح قرار دهم

آرین

باتوجه به نظر حضرتعالی، متن را دوباره بررسی و سطوری را تحت عنون «جدید» به آن اضافه کردم؛ در ضمن به نظر می رسد متن حضرتعالی، نظر آقای امیر حسین خالقی بوده است

یک بنده خدا

جناب آقای وحدانی نیا با سلام
شاید مفاهیم دارای تاریخ تعریف نپذیرند, ولی میتوانند در طول تاریخ بار معنایی خود را عوض کرده (برای مثال به واژه دولت یا state رجوع شود) یا حتی شاخ و برگ های جدیدی برای خود تدارک ببینند. واژه پالیسی هم از این جنس به نظر میرسد. اگرچه ریشه های این رشته از علم سیاست گرفته شده است, ولی در گذر زمان به واسطه تلاش اندیشمندان برای خود هویتی مجزا از علم سیاست دست و پا کرده است. بهتر است به جای بازپخش سخنانی که صرفا با اندکی مطالعه در جهان با عدم قطعیت سعی در تاکید قطعیت مدار بر فهم خود دارند, به اندیشه های نظریه پردازان این حوزه توجه شود تا تشخیص سره از ناسره و فهم درست از کژفهمی راحت تر شود. کینگ دان بر ان است که پالیسی معادل با راه حل است, نه قدرت و توزیع امرانه ارزش ها در جامعه که به طور سنتی موضوع مورد مطالعه علم سیاست است.

آرین

سلام
با تاکید حضرتعالی، بنده هم بیشتر به یقین رسیدم که ماهیت سیاست از خط مشی متفاوت است، ممنون

سميه سالاري

با سلام و احترام

ببخشيد،‌يه سوال از خدمتتون داشتم. رشته سياستگذاري عمومي درسته يا خط مشي گذاري عمومي و چرا؟

آرین

سلام
بنده همین ادله ها به ذهنم رسید بنابراین بنظرم خط مشی گذاری عمومی مناسب تر است. شما چه فکر می کنید؟ اگر بنظرتان سیاستگذاری واژه مناسبتری است، بی صبرانه منتظر شنیدن ادله های حضرتعالی هستم. ممنون

علی

سلام علیکم
در مصاحبه دکتری از بنده پرسیدند که “رابطه سیاست و خط مشی چیست؟”
به نظرتان چه جوابی مناسب است؟

آرین

سلام
درصورت امكان با بنده تماس بگيريد تا تلفنی خدمتتان عرض کنم
سپاس

عباس خالقي

به نظر مي رسد سياست يا Politics به ارزش هاي عمومي مرتبط است و از قدرت براي اعمال اين ارزش ها استفاده مي شود ولي اعمال قدرت به شكل دلبخواهي و هر دمبيلي كه نيست، بلكه روشمند و قاعده پذير است و همين مفهوم با Policy مرتبط است. به عبارتي مفهوم Politics به ايده نزديكتر و مفهوم policy به تكنيك نزديك تر است.

آرین

سلام
مرسی از اینکه نظرتان را با بنده به اشتراک گذاشتین
بله، فکر می کنم حق با شماست
اما درباره جایگاه ایده در سیاست و خط مشی میتوانیم با هم بحثها داشته باشیم 🙂

مسعود

Difference Between Policy and Politics

• Categorized under Politics | Difference Between Policy and Politics

Policy vs. Politics

Politics is part of the government system, and a policy can be called a plan. Politics can be defined as a science or art of governing or government, especially governing a political entity like a nation. A policy can be defined as an overall plan that embraces the general goals. A policy can also be said to be a course or action that is proposed by a government, an individual, business firm, or any party.

Politics refers to authority and refers to public life. Politics generally revolves round government and its activities. “Politics” is a term that refers to the organizational process. It also refers to the theory and practice of governance. Political parties run the government which all adhere to certain policies.

“Policy” can be termed as a “principle.” It is not that political parties adhere to certain policies, but almost all individuals have certain policies. Most companies follow certain policies. A policy can also be termed as a commitment or statement of intent. It is because of the policy that people, an organization, or a party is held accountable. A policy is a set of rules or principles that guide decisions.

“Politics” is a word that has been derived from the Greek word “politikos,” meaning “an official” which has been modeled on “Affairs of the City” by Aristotle. This book talks of government and governing. “Policy” is a term that has been derived from the Old French word “policie,” from Late Latin “politia,” and ancient Greek “politeia.”

Summary:

1. Politics can be defined as a science or art of governing or government, especially governing a political entity like a nation. A policy can be defined as an overall plan that embraces the general goals.
2. Politics refers to authority and refers to public life. Politics generally revolves round
government and its activities. Politics is a term that refers to the organizational process.
3. Policy can be termed as a “principle.”
4. A policy can also be termed as a commitment or statement of intent. It is because of the policy that people, an organization, or a party is held accountable. Policy is a set of rules or principles that guide decisions.
5. Political parties run the government which all adhere to certain policies.
6. A policy can also be said to be a course or action that is proposed by a government, an individual, business firm, or any party.
7. Politics refers to the theory and practice of governance.

Read more: Difference Between Policy and Politics | Difference Between http://www.differencebetween.net/miscellaneous/politics/difference-between-policy-and-politics/#ixzz53fKEuq5k

عباسعلی

سلام
و تشکر بسیار زیاد از مولف متن فوق العاده علمی بالا.
دوستان کلمات شعور دارند با معادل سازی های نادقیق شعور تاریخی کلمات را از بین نبریم.
اکثر کلماتی که فرق می کنید پارسی است اکثرا ریشه در اکدی یا عیلامی و سومری دارد.

علوان الهیان

قرآن کریم در 2 آیه در سوره های نساء و احزاب و آن هم در کنار کلمه تقوی خواسته است قول سدید یعنی مستدل و بنابر این محکم بگوییم. لازمه قول محکم هم به کار بردن کلمات با معانی درست آنهاست.
از طرف دیگر شاهدیم که در 2 مکان نیز واژه ها و اصطلاحات تعریف می شوند. یکی در مقوله علم به طور کلی است (پژوهشها) و دیگری در مقوله قانون (حقوق) است و این نیست مگر به لحاط لزوم دقت و حساسیت موضوعات مربوط.

اختلاف ترجمه این دو واژه در رشته policy making به گونه ای است که دانشکده مدیریت دانشگاه تهران “تصمیم‌گیری و خط مشی گذاری عمومی” و دانشکده اقتصاد و مديريت دانشگاه تربیت مدرس “سياست‌گذاری بخش عمومی” را برای آن انتخاب کزده است.
البته مرجع واژه گزینی فرهنگستان است و چنانچه به خود این مرجع نیز نگاه کنیم که به صورت زیر health policy را ” سیاست سلامت” ترجمه و در توضیح آن از واژه خط مشی استفاده می کند:
health policyسیاست سلامت
 خط‌مشی ناظر بر چگونگی مراقبت‌های سلامت و تدوین برنامه‌هایی برای آن.

لازم به ذکر است که در قانون اساسی نیز در یک جای مهم، واژه “سیاست” به کار رفته آن جا که طبق اصل 110 قانون اساسي” تعيين سياست هاي كلي نظام جمهوري اسلامي ايران ” پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام از وظايف رهبري شمرده شده است.

پیشنهاد بنده به کارگیری معادل خط مشی برای policy و سیاست برای politics است.

سلام وقتتون بخیر
بسیار عالی بنده هم با شما موافقم
ممنون از شما

الهیان

علیکم السلام و رحمه الله
با تشکر از شما.

حیدری

سلام اقای دکتر عظیمی ممنون از مطالب ارزنده تان لطا در مورد ارتباط خط مشی با سیاست و تفاوت این دو توضیحی بفرمایید

سلام وقتتون بخیر
ممنون از پیغامتون؛ حتما ولی روزهای اخیر سرم مشغول به آماده سازی و برنامه ریزی برای تولید محتوا با شدت و قدرت بیشتری شده که حتما در این رابطه بیشتر خواهم گفت؛ به نظرم برای مطالعات بیشتر در این خصوص به کتابی با عنوان The Politics of Public Policyمراجعه فرمایید

خرمی نیا

با سلام و سپاس جناب دکتر ممکنه در خصوص تفاوت منشور و خط مشی راهنمایی بفرمایید؟

رستگار

از نظر بنده برای ترجمه صحیح این عبارت باید به دو موضوع توجه کرد: نخست نحوه شکل گیری و خاستگاه این رشته علمی و دوم کاربرد واژگان در زبان مقصد یعنی فارسی.
دغدغه ترجمه policy making تا پیش از وجود رشته سیاست گذاری عمومی در دانشگاه تهران وجود نداشت و غالباً همون خط مشی گذاری ترجمه می شد. بنابراین فکر میکنم این دعوا بر سر ترجمه بسیار مهم ه و در جهت گیری و مسیر آینده این رشته علمی در ایران تأثیر به سزایی خواهد داشت. آنچه که در عمل اتفاق افتاده این ه کهpublic policy به نوعی وصل کردن politicsبه مدیریت دولتی ه و نه اضافه کردن مدیریت دولتی به علم سیاست. تفرق و دوپارگی در ترجمه فارسی این عبارت به نظرم فقط ریشه در واژگان نداره بلکه نحوه شکل گیری این رشته علمی و ورودش به ایران هم در نامگذاری اش مهم ه؛ چه اینکه مدیریت دولتی هم با politics مرتبط ه و هم با administration و چون مبدعین public policy در ایالات متحده ریشه در مدیریت دولتی داشتند، خب طبیعی بود که ورودش به ایران هم ذیل مدیریت دولتی شکل بگیره. حتی امروزه هم در امریکا همچنان public policy با مدیریت دولتی عجین ه و برعکس در اروپا وجه سیاسی برتری داره که این رو در خاستگاه بزرگان این رشته در اروپا و امریکا میشه دید.
از سوی دیگه برای ترجمه کردن باید کاربرد واژگان رو سنجید و دید که هر کدوم از اینها در فارسی چطور استفاده میشن و کدوم به اون عملی که policy making گفته میشه نزدیک تره. کاربرد دو واژه سیاست و خط مشی در زبان فارسی به گونه ای هست که سیاست جنبه ذهنی تری داره و عام تر به حساب میاد؛ مثلاً وقتی میگیم «سیاست ما فلان است» یا «سیاست بهداشت و درمان باید این طور باشد»، در مورد جهت گیری کلی و عام صحبت میکنیم در حالی که خط مشی دربردارنده جزئیات بیشتری درباره اهداف، ابزارها، نحوه رسیدن به اهداف و مسیر و فرایند است.
نکته مهم دیگه هم این که استفاده از واژه سیاست با انواع پسوندها و پیشوندهای مختلف در کشور ما بسیار سهل ه و سیاسون و مدیران دولتی به راحتی واژگان و مفاهیم رو شهید میکنند اما خط مشی گذاری ثقیل تر و نمای تخصصی تری داره و سنگی هست که به نظر بزرگ میاد!
بدین ترتیب پیشنهاد من این ه که هم به لحاظ سابقه و پیشینه و نحوه ورود به ایران، هم به جهت شیوه کاربرد واژگان و هم برای جلوگیری از تعدی نامحرمان و دست درازی نااهلان به این رشته علمی، از عبارت «خط مشی گذاری» و «خط مشی عمومی» استفاده شود.

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

آرین عظیمی

مشاوره رایگان