من مشاور مدیریت و تحلیل گر تحقیقات بازاریابی برندسازی هستم >

گله دارم…

نوشته های مرتبط
5 دیدگاه
الهه

در خیالات خودم, در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی درمیکنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست

باز ميخندی و ميپرسي, كه حالت بهتر است؟!
باز میخندم که خیلی، گرچه میدانی که نیست
شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم میگذارم، توی گلدانی که نیست

چشم میدوزم به چشمت، مي شود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو…
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست…!
رفته ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست

بسیار لذت بردم؛ بسیار عالی بود
ممنونم الهه جان

الهه

???????? البته این شعر که کپی بود، ولی متن شما چیز دیگه ایه. زیبا و دلنشین.

من که خیلی کیف کردم
ممنون از به اشتراک گذاری

الهه

خواهش میکنم … ????

یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *