هزینهیابی بر مبنای فعالیت (Activity-Based Costing یا ABC) روشی در حسابداری مدیریتی است که برای تخصیص دقیقتر هزینهها به محصولات، خدمات یا فعالیتها به کار میرود و جایگزینی برای روشهای سنتی حسابداری محسوب میشود.
در ABC، هزینهها بر اساس فعالیتهایی که آنها را ایجاد میکنند تخصیص داده میشوند، نه صرفاً بر اساس حجم یا ساعات کار مستقیم. این روش شامل شناسایی فعالیتها، تعیین عوامل هزینهزا، و تخصیص هزینهها بر اساس میزان مصرف این عوامل است. در روش سنتی فرض میشد که مشتریان با حجم بالا سودآور هستند، مشتریان وفادار نیز سودآورند، و رضایت مشتری منجر به سود میشود، اما مطالعات نشان دادهاند این فرضها همیشه درست نیستند.
ABC یک مدل هزینهیابی است که مراکز هزینه (Cost Pools) یا مراکز فعالیت را در سازمان شناسایی میکند و هزینهها را بر اساس تعداد رخدادها یا تراکنشهای موجود در فرآیند ارائه محصول یا خدمت به عوامل هزینهزا (Cost Drivers) تخصیص میدهد. این روش به مدیران کمک میکند تا ارزش سهامداران را به حداکثر برسانند و عملکرد شرکت را بهبود بخشند. در تاریخچهی مدلهای حسابداری هزینه، هزینههای غیرمستقیم اغلب بر اساس حجم تخصیص داده میشدند.
مزایای هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC):
- شناسایی مشتریان، محصولات و کانالهای سودآور و غیرسودآور
- شناسایی عوامل مؤثر یا مخرب در عملکرد مالی
- تعیین عوامل واقعی کمککننده یا مخرب در عملکرد مالی
- پیشبینی دقیق هزینهها، سودها و نیازهای منابع مرتبط با تغییرات حجم تولید، ساختار سازمانی و هزینههای منابع
- شناسایی آسان دلایل اصلی عملکرد ضعیف مالی
- پیگیری هزینههای فعالیتها و فرآیندهای کاری
- ارائه اطلاعات هزینهای به مدیران برای تحریک بهبودها
- تسهیل در بهبود ترکیب بازاریابی (Marketing Mix)
- افزایش قدرت چانهزنی با مشتری
- دستیابی به جایگاه بهتر برای محصولات
با استفاده از ABC، هزینه ارائه خدمات به هر مشتری بهطور جداگانه مشخص میشود. با کسر هزینه تولید و هزینه خدماتدهی به هر مشتری، میتوان سودآوری مشتری را محاسبه کرد. این روش که بهطور جداگانه با هزینههای مشتری و محصول برخورد میکند، امکان شناسایی سودآوری هر مشتری و موقعیتیابی محصولات و خدمات بهطور مناسب را فراهم میکند.
پیادهسازی ABC باعث میشود کارکنان هزینههای مختلف را درک کنند، آنها را تحلیل کنند و فعالیتهای دارای ارزش افزوده و بدون ارزش افزوده را شناسایی کنند. بر این اساس، میتوان بهبودهایی را اعمال کرد و از مزایا بهرهمند شد. این فرآیند بهبود مستمر در جهت تحلیل هزینهها، کاهش یا حذف فعالیتهای بدون ارزش افزوده و دستیابی به کارایی کلی است.
ABC به شرکتها کمک کرده است تا نیاز بازار به محصولات با کیفیت بالاتر و قیمتهای رقابتیتر را پاسخ دهند. با تحلیل سودآوری محصول و مشتری و به تصمیمگیری مدیریت ارشد کمک شایانی کرده است. این روش باعث شده شرکتها کارایی خود را بهبود بخشند و هزینهها را بدون کاهش ارزش برای مشتری کاهش دهند. بسیاری از شرکتها از ABC بهعنوان مبنایی برای کارت امتیازی متوازن (Balanced Scorecard)[1] نیز استفاده میکنند. همچنین، این روش به شرکتها امکان داده است تأثیر کاهش هزینه را مدلسازی کرده و صرفهجوییهای حاصل را تأیید کنند.
هزینهیابی بر مبنای فعالیت مبتنی بر زمان [2](Time-Driven ABC)
رابرت کاپلان[3] و استیون اندرسون[4] روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت مبتنی بر زمان را برای کاهش دشواریهای پیادهسازی گسترده ABC پیشنهاد کردهاند [5](HBR)، نوامبر 2004. در این مدل، مدیران نیازهای منابع هر تراکنش، محصول یا مشتری را تخمین میزنند و به نظرسنجیهای پرهزینه نیازی نیست.
روش Time-Driven ABC سادهتر است زیرا برای هر گروه منابع، تنها به دو پارامتر نیاز دارد:
- هزینههای واحد زمانی ظرفیت برای تأمین منابع فعالیتها (کل هزینههای سربار یک دپارتمان تقسیم بر کل زمان کارکنان موجود).
- تخمین زمان واحد فعالیتها: مدتزمان لازم برای انجام یک واحد از هر نوع فعالیت (بر اساس تخمین یا مشاهده توسط مدیر).
این روش مشکلات فنی مرتبط با نظرسنجیهای کارکنان را نیز رفع میکند، زیرا کارکنان معمولاً درصدهایی ارائه میدهند که مجموع آنها 100 میشود، حتی اگر زمان بیکار یا بلااستفاده را در نظر نگیرند. این روش همچنین از معادلات زمانی پشتیبانی میکند که مدل ABC را قادر میسازد پیچیدگی عملیات واقعی را تقریب بزند و نشان دهد که چگونه ویژگیهای خاص سفارشها، مشتریان و فعالیتها موجب تنوع در زمان پردازش میشود.
[1] کارت امتیازی متوازن:(Balanced Scorecard) ابزاری مدیریتی که توسط رابرت کاپلان و دیوید نورتون در دهه 1990 توسعه یافت. این ابزار برای اندازهگیری عملکرد سازمان استفاده میشود
[2] مدل :Time-Driven ABC یک مدل پیشرفته در هزینهیابی بر مبنای فعالیت که توسط کاپلان و اندرسون توسعه یافته است. این مدل بر اساس تخمین هزینههای واحد زمانی و زمان مورد نیاز برای فعالیتها، نیاز به نظرسنجیهای وقتگیر کارکنان را حذف کرده و پیچیدگیهای عملیاتی را بهطور مؤثرتری شبیهسازی میکند.
[3] رابرت کاپلان :(Robert Kaplan) استاد برجسته دانشگاه هاروارد و یکی از پیشگامان توسعه روشهای نوین مدیریتی.
[4] استیون اندرسون :(Steven Anderson) مشاور ارشد کسبوکار و متخصص در حوزه هزینهیابی و مدیریت عملکرد.
[5] :Harvard Business Review یکی از معتبرترین نشریات مدیریتی جهان که در آن مقالات علمی و پژوهشی مهمی منتشر میشود.