در اقتصادی با سیستمی بازار محور، موقعیت هایی ممکن است پیش آید که کارایی بازار مختل شود و درنتیجه در چنین مواردی، اقتصاددانان تصدیق کردند که دولت می تواند در اقتصاد مداخله کند. یکی از موارد شکست بازار، عدم توانایی بازار برای تولید کالای عمومی (public) یا کالای جمعی (collective good) است. برای اینکه بتوان کالای جمعی را تعریف نمود، لازم است تا سایر کالاها را از یکدیگر باز شناخت. در اینجا اقتصاددانان از دو معیار برای شناسایی انواع کالا استفاده می کنند. نخست محروم پذیری (Excludability) و دوم – که معنایش برای خودم خیلی سخت بود- تقلیل پذیری (Subtractability) به نقل از استروم (2005)، یا مصرف پذیری توام (Joint consumption) به نقل از کرافت (2012)، و یا رقابتمندی! (Rivalrous) به نقل از واریان (1992) که در نهایت بنده نیز به همان معنای اصیل خودش توسط نظریه پرداز اولیه کالای عمومی، تقلیل پذیری (Subtracibility) از پل ساموئلسون (1954) استفاده می کنم.
محروم پذیری: در علم اقتصاد، یک ویژگی است که به کالاهایی اطلاق می شود که می توان مردم (مصرف کنندگان یا کسانی که به آن نیاز دارند) را از آن به دلایل مختلف (از جمله نپرداختن ارزش آن) محروم کرد/نکرد. بنابراین یا کالاها محروم پذیرند (excludable) یا محروم ناپذیر (non-excludable). کالاهای محروم پذیربه زبان ساده کالاهایی هستند که اگر مردم پول آن کالا را ندهند، نمی توانند آن را مصرف کنند. اما کالاهای محروم ناپذیر، کالاهایی هستند که حتی اگر مردم پول آن را ندهند باز می توانند آن را مصرف کنند. الان مثال نمی زنم تا معیار دوم را خدمتتان توضیح دهم.
تقلیل پذیری: در علم اقتصاد، فارغ از اجازه/عدم اجازه استفاده از یک کالا برای دیگران، یک ویژگی است که به کالاهایی اطلاق می شود که با مصرف آن توسط فرد (گروه، شرکت، سازمان، حزب و غیره) می تواند منجر به کاهش و یا عدم مصرف همان کالا برای دیگری شود به عبارت دیگر آن کالا تمام می شود و برای دیگری باقی نمی ماند تا مصرف کند. در اینجا نیز کالاها به دو دسته تقلیل پذیر یا تقلیل ناپذیر تقسیم می شود. کالاهای تقلیل پذیر، به زبان ساده کالاهایی هستند که فقط یک فرد در یک زمان می تواند آن را مصرف کند چون از مقدار آن کم می شود و حتی دیگری پول آن را نیز داشته باشد باز نمی تواند آن را مصرف کند. اما کالای تقلیل ناپذیر، به کالایی اطلاق می شود که فارغ از اینکه افراد پول داشته باشند و یانه، می توانند توامان با یکدیگر آن را مصرف کنند و از مقدار آن کالا کم نمی شود. از این جهت است که برخی به رقابتمندی کالا اشاره می کنند. یعنی در کالایی که تقلیل پذیر است طبیعتا رقابت نیز در مصرف آن حاکم است اما در کالای تقلیل ناپذیر، رقابتی در مصرف آن وجود ندارد.
از ترکیب طیفی از کم تا زیاد برای این دو معیار می توان چهار کالا را از یکدیگر باز شناساند: کالای خصوصی خالص (pure Private goods) ;کالای عمومی/جمعی خالص (pure Public goods)؛ کالای باشگاهی (Club goods) یا کالای عوارضی (Toll goods)؛ و منابع [استخر] مشاع (Common pool resources). جدول زیر این دسته بندی را بر اساس دو معیار پیش گفته به ما نشان می دهد:
انواع کالا | تقلیل پذیری | ||
کم | زیاد | ||
محروم پذیری | کم |
کالای عمومی / جمعی (مثل هوا، صلح، دفاع ملی، پارکهای عمومی) |
کالای با منبع مشاع (مثل آب رودخانه، شیلات، چوب) |
زیاد |
کالای باشگاهی / عوارضی (مثل سینما، تلویزیون ماهواره ای) |
کالای خصوصی (مثل خوراکی، پوشاک، خودرو، اسب، فلش مموری) |
واقعا خیلی سعی کردم تا این انواع کالا را به زبان ساده تشریح کنم؛ تا الان بارها مرورش کردم و باز گویی جایی مشکلی است؛ نمی دانم تا چه حد موفق بوده ام یا نه؛ اگر نقطه نظری برای بهتر کردن آن دارید، ممنون میشم آن را با بنده به اشتراک گذارید. در آخر این سوال که به نظرتان، آیا دولت ایران بهتر است تنها در فراهم کردن کالای عمومی مداخله کند؟ چرا؟
منابع:
Ostrom, E. (2009). Understanding institutional diversity. Princeton university press.
Kraft, M. E., & Furlong, S. R. (2012). Public policy: Politics, analysis, and alternatives. Cq Press.
Varian, H. R. (1992). Microeconomic Analysis, WW Norton&Company. Inc, New York, New York.
Samuelson, P. A. (1954). The pure theory of public expenditure. The review of economics and statistics, 387-389.