مرکز خط مشی پژوهی دانشگاه تهران در نظر دارد تا با برگزاری جلساتی پیرامون خط مشی های عمومی به صورت مباحثه و گفت و گو با علاقه مندان در این حوزه، موجب ارتقای دانش و مهارت تحلیلگران خط مشی شود. در این راستا نخستین جلسه هم اندیشی این مرکز با حمایت جناب آقای دکتر پورعزت و همراهی عزیزان آقایان بهروز، قاسمی، شمشیرگر و دوستشان، جلالی و بنده با موضوع عملگرایی و خط مشی در روز چهارشنبه، 26 خردادماه 1395 در ساعت 17 تا 18:15 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار شد. تلاش می شود تا با اطلاع رسانی بیشتر، از نظرات سایر علاقه مندان بهره گرفت.
در این نگاشت به طور خلاصه سعی کردم تا از نظر خود، هر آنچه که در این گفتگوی دوستانه صورت گرفته را در نظم مناسبی ارائه کنم، البته این نگاشت ممکن است مورد تایید حضار عزیز نباشد و بحثهایی نیز مورد کم و زیاد قرارگرفته باشد. به هرحال در گام نخست مروری بر فلسفه عملگرایی بر طبق منابع مستخرجه ارائه کرده، سپس ارتباط آن با خط مشی عمومی بحث شده و در نهایت تلاش می شود تا با محدود کردن حوزه به خط مشی های مربوط به بهبود فضای کسب و کار مباحثه ای جهت یافتن پاسخ برای سوال «در جامعه ایران، تا چه حد می توانیم از این دیدگاه فلسفی برای ارائه خط مشی مناسب (برای مثال برای بهبود فضای کسب و کار) بهره گیریم؟» ارائه شود.
فلسفه عمل گرایی (Pragmatism) یا اصالت عمل از از واژه pragma و پسوند -ismos گرفته شده است؛ پراگما به معنای کار و عمل پی در پی و تمرین و معادل آن در انگلیسی exercise و work در انگلیسی و در فارسی «ورز» است. اگر چه فلاسفه امریکایی چون چارلز سندرس پیرز، ویلیام جیمز و جان دیویی بعنوان بناینگذاران اصلی آن در قرون 18 و 19 میلادی قلمداد می شوند اما مبنای این دیدگاه را می توان به 2500 سال پیش از میلاد به پروتاگوراس نسبت داد. وی، انسان را به عنوان منشا اصلی حقیقت به پدیده ها می دانست، به طبع از آنجایی که انسان ها، در درک، فهم و معنای حقیقت با یکدیگر اختلاف نظر دارند و باتوجه به محدودیت آنان در یافتن حقیقت به درستی، آرای هر یک می تواند درست باشد. بنابراین با توسل به شک گرایی در این دیدگاه، هیچ حقیقت عینی یافت نمی شود. پیرس، عقیده ای را درست می دانست که انسان ها بر سر آن به توافق رسیده اند و کار پژوهش را به جای بازنمایی واقعیت مانند فلسفه مدرن، در طرقی می دید که به انسان ها کمک می کند که به شیوه ای بهتر و مناسب تر عمل کنند. جیمز، صدق هر باور، نظر، یا فکری را در سودمندی آن می دانست. برای مثال علم را به عنوان ابزاری برای حل مشکلات انسان قلمداد می کرد تا صرف کنجکاوی و پاسخ به سوالات علمی محض. دیویی به دنبال اصلاح تربیتی، فرهنگی و سیاسی جوامع بوده و حتی این دیدگاه را در زمینه اخلاق و فلسفه اجتماعی بسط داد. دیویی بحث های فلسفی را پایان ناپذیر می دانست و تاکید می کرد که به جای چنین بحث هایی، باید به دنبال ارائه راه حل برای مشکلات انسانی بود. ریچارد رورتی نیز توانست با وارد نمودن بحث های پست مدرنیسم در پراگماتیسم، بر غنای آن بیفزاید و دموکراسی را مناسب ترین ظرف برای تحقق پراگماتیسم قلمداد می نمود.
به طور کلی عملگرایان، منبع هر گونه تصمیم گیری را عقل انسان می دانند و ارزش هر اندیشه و تفکری را به فایده عمل آن در نظر می گیرند. از این حیث معیار حقیقت، سودمندی، فایده و نتیجه نهایی آن باور ها است. تجربه اساس کار این فلسفه است که می تواند شامل ادراک، احساس، و سیر عقلانی در توجه به امور باشد. جهان مورد نظر پراگماتیسم ها ویژگی هایی به شرح ذیل دارد:
- جهان هر چه هست، آینده است.
- در جهان چیز ثابتی وجود ندارد.
- جهان ناامن است.
- جهان ناقص و نامعین است.
- جهان کثیر است.
- جهان هدف خود را در خود دارد.
- جهان واقعیتی ورای تجربه ندارد.
- انسان با جهان، پیوسته و مربوط است.
- انسان و محیط روی هم تاثیرمی گذارند.
- جهان پیشرفت را تضمین نمی کند.
خط مشی عمومی نیز برای پاسخ به مشکلات عامه شکل گرفته است. در تحلیل خط مشی به طور مشخص، تلاش می شود تا گزینه مناسبتری برای مشکلات عمومی ارائه شود. از نظر پراگماتیست ها، گزینه ای مرجح است که سودمند و مطلوب باشد. با مطرح شدن خط مشی مبتنی بر شواهد یا به طور واقع نگر خط مشی مطلع از شواهد، به طور مشخص بر ارائه خط مشی هایی تاکید می شود که از پشتیبان علمی برخوردار بوده تا در جامعه واقعا «کارکنند». مطالعه و ارائه چارچوب نظری «هر آنچه که کار کند» در خط مشی پژوهی صورت می گیرد. بنابراین خط مشی عمومی که مطالعه نظام مند آن در امریکا صورت گرفت با فسلفه مورد نظر آنان یعنی عملگرایی مطابقت دارد. این قضیه در جامعه ارزشی ما پیچیده تر می شود. نقدهای نظری همچون ابزارگرایی، عدم پایبندی به اخلاق، رد هرگونه اصول گرایی، طرد هر گونه ایدئولوژی و مکتب گرایی، واقع گرایی، انعطاف پذیری بیش از حد، منفعت طلبی، تاکید بر همکاری به جای رقابت، عدم وجود رژیم سیاسی ایده آل، و درنهایت توجه و تاکید بر دموکراسی می تواند برای جامعه ایرانی مشکل آفرین شود. بنابراین ارائه پاسخ به سوالاتی چون «عملکردزدگی در خط مشی چه تبعات نامناسبی دارد؟»، «عملکردگرایی چه ارمغانهایی برای بهبود خط مشی های کشور خواهد داشت؟» می تواند ما را در یافتن سوال اصلی این نگاشت برای خط مشی های مربوط به بهبود فضای کسب و کار یاری کند.
شاید پیگیری ایده مهندس بازرگان در مقاله ای با عنوان «پراگماتیسم و اسلام» جالب باشد که «خداوند را پراتیک می دانست. وی رفتار مومنان را با این هدف غایی یعنی جلب رضایت خداوند مساوی با مطلویبت باور از نظر پراگماتیست ها قلمداد کرده و با اشاره به آیات الهی، میزان مطلوبیت را در عمل هر فرد می داند. بنابراین این فکر که پراگماتیسم به کل فلسفه ای نامیمون برای جامعه ما خواهد بود، مردود است.
نکته دیگر این است که باید سطح تجزیه و تحلیل عمل را در نظرگرفت. برای مثال در سطح فردی، هر عمل که از نظر نظام باور وی، به نتایج و پیامد های مفید برای وی قلمداد می شود می تواند از پراگماتیسم ها مطلوب به نظر برسد برای مثال یک صاحب فروشگاه می تواند برای جلب نظر مشتریان، از فروشندگانی استفاده کند که به طور تصنعی به آنان لبخند می زنند زیرا در نهایت موجب جلب رضایت مشتریان و افزایش سود می شود. اما هر چه از سطح فردی به سطح جامعه گذر می کنیم، مسائل به این آسانی نیستند. پیگیری موضوعاتی چون افزایش و توسعه گردشگری در ایران از هر طریقی به مانند کشورهایی چون ترکیه، تایلند، امارات برای جامعه ما می تواند چالش برانگیز قلمداد شود که با اصول و ارزش های اسلامی جامعه ما و سیاست های کلان برگرفته از آن ها هم خوانی نداشته باشد. در این نقطه، برخی ممکن است که تغییر ارزش ها و سیاست ها و داشتن نگاهی واقع نگر را مناسب تر بدانند و پیگیری مسیرهای توسعه ای چون گردشگری و درس آموزی از آنان را عاری از اشکال بدانند. برخی دیگر نیز ممکن است آن را نامطلوب بدانند زیرا تغییر ارزش ها و اصول هر جامعه به آسانی نخواهد بود و شاید هم این کار، نامطلوب باشد. حال شاید این تناقض را بتوان در پیگیری تفاوت امر مفید بودن و مورد صدق بودن حل نمود. امر مفید، امری است که پیامد های مطلوب برای فرد یا جامعه دارد اما به معنای امر صادق نیست؛ این در حالی است که هر امر صادقی، می تواند حتما مفید باشد. امری که صادق است که نه فقط با یک باور بلکه با کل نظام باورهای فرد و جامعه مطابقت داشته باشد. حال موضوعی دیگر از دل این نکته می جوشد و آن یافتن پاسخ برای موضوعی چون رقابت پذیری ملی است. به عبارت دیگر، اگر کشوری فارغ از بحث های مزیت های رقابتی چون امریکا که از پایبندی کمتری به ارزش های اخلاقی نسبت به جامعه ما داراست (البته لازم به ذکر است که وقتی با شاخص ها و آمارهای اخلاقی دو جامعه مراجعه می شود ممکن است، این جمله را برخی درست ندانند) بخواهد با هر وسیله و طرقی که شده برای مثال تولید و فروش محصولات غیر اخلاقی به منابع مالی حاصل از انها دست یابد، کشوری چون ایران چگونه می تواند با آن مقابله کند؟!
می توان پراگماتیسم را ظرفی برای مطالعات خط مشی دانست. به هرحال اگر بخواهیم نتیجه ای از بحث مزبور داشته باشیم می توانیم بگوییم که جامعه و خط مشی های ما خواه ناخواه به سمت دیدگاه عملگرایی در حرکت هستند. خط مشی های ما هر چه بیشتر رنگ مصلحت گرایی برخود گرفته اند. نمونه آن را می توان در پیگیری رویکردی چون مدیریت دولتی نوین در کشور ملاحظه نمود. این در حالی است که می توان با تاکید و تکیه به صدق در عملگرایی از معایب منفعت گرایی صرف در آن جلوگیری کرد.
منابع مورد استفاده در این نگاشت:
- صنمی، علی اصغر، پراگماتیسم؛
- مقربی، نواب، فلسفه پراگما؛
- رئیس زاده، محمد و مهدی شکیبانیا، عملگرایی پست مدرنیستی رورتی
- بازرگان، پراگماتیسم در اسلام
- سبزیان موسوی آبادی، علیرضا و شعیب بهمن، پراگماتیسم و سیاست: بررسی و نقد پراگماتیسم در قلمرو سیاست و حکومت
نظر شما دراین باره چیست؟ از نظر شما باید به چه نکات دیگری توجه داشت؟
به روز رسانی در 9 مرداد 1395:
معرفی کتاب: اخیرا با کتابی در این باره با عنوان «درآمدی بر فلسفه عمل» از انتشارات سمت آشنا شدم که فکر می کنم، کتاب مناسبی باشد!
سعیده
سلام. ممنونم اقای دکتر از این حرکت مثبت جمعی و انتشار نتایجش . من هنوز مطالعه ی مفیدی در این زمینه انجام ندادم. ولی به نظرم در قدم اول مساله ما در حوزه عملگرایی بحث ارزش ها و هنجارهای مردم و حکومت هست. مهندس بازرگان با توجه به نوشتتون به نظرم خیلی عالی به سراغ مساله ی اصلی رفته. نسبت دین با عملگرایی! و خداوند رو پراتیک خونده. شاید این صحبت که آغاز هر تغییری در ایران باید از حوزه دین شروع شه بیراه نیست. کاری که جهان سرمایه داری ام انجام داد. اونجایی که لوتربا ترجمه جدید ،کلمه تکلیف رو در انجیل به کار اقتصادی تفسیر کرد و پایه گذار شکل گیری اصلاحات دینی که منجر به شکل گیری نظام سرمایه داری شد، نشاندهنده نقش اصلاحات و تغییرات ارزش های دینی در شکل گیری جریان های جدید در یک جامعه مذهبی است.
من علاقه مندم که مطالعه ام رو در این حوزه به سمت نسبت مذهب و عملگرایی ببرم تا بفهمم پتانسیل مذهب ما برای پذیرش عملگرایی چقدره و چه قدر فضای عمل وجود داره. به هرحال بازم تشکر میکنم ازتون چون الان ذهنم در این رابطه دچار مساله شده و میدونم چی رو باید مطالعه کنم :)))
آرین
سلام، ممنونم. بله، حق باشماست. بی صبرانه منتظرم تا از نظرات، یافته ها و نتایج حضرتعالی در این باره بهره مند شوم.
گل وردی
سلام و تشکر از بحث خوبتون.
بنده چند سطری کوتاه در باب مقدمه ای بر پراگماتیسم و خط مشی عمومی ترجمه کرده ام که فکر می کنم برای شما و سایرعلاقه مندان به این بحث خالی از لطف نباشه. برای دسترسی به این متن به لیک زیر مراجعه کنید. موفق باشید.
http://ippra.com/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C/396-golverdi2.html
آرین
سلام
بسیار عالی؛ مطلب خوبی بود و از به اشتراک گذاری آن ممنونم