جایزه بالدریج توسط کنگره آمریکا در سال 1987 تاسیس شد و به نام وزیر پیشین بازرگانی امریکا، مالکوم بالدریج نامگذاری شد. هدف این جایزه، ارتقای آگاهی از کیفیت بوده و امتیاز نهایی آن مبتنی بر نمرات وزن دار کسب شده در هفت دسته از معیارهای عملکردی به شرح ذیل است:
| 1 رهبری (120 امتیاز) 1.1 رهبری سازمانی (70 امتیاز) 1.2 مسئولیت پذیری اجتماعی (50 امتیاز) 2 برنامه ریزی استراتژیک (85 امتیاز) 2.1 توسعه استراتژی (40 امتیاز) 2.2 استقرار استراتژی (45 امتیاز) 3 تمرکز بر مشتری و بازار (85 امتیاز) 3.1 دانش مشتری و بازار (40 امتیاز) 3.2 روابط و رضایت مشتری (45 امتیاز) 4 اندازه گیری، تحلیل ، مدیریت دانش (90 امتیاز) 4.1 اندازه گیری و تحلیل عملکرد سازمانی (45 امتیاز) 4.2 مدیریت اطلاعات و دانش (45 امتیاز) | 5 تمرکز منابع انسانی (85 امتیاز) 5.1 سیستم های کاری (35 امتیاز) 5.2 یادگیری و انگیزش کارکنان (25 امتیاز) 5.3 رفاه و رضایتمندی کارکنان (25 امتیاز) 6 مدیریت فرآیند (85 امتیاز) 6.1 فرایندهای خلق ارزش (50 امتیاز) 6.2 فرایندهای پشتیبانی (35 امتیاز) 7 نتایج کسب وکار (450 امتیاز) 7.1 نتایج متمرکز بر مشتری (75 امتیاز) 7.2 نتایج مربوط به محصولات و خدمات (75 امتیاز) 7.3 نتایج مالی و بازار (75 امتیاز) 7.4 نتایج منابع انسانی (75 امتیاز) 7.5 نتایج اثربخشی سازمانی (75 امتیاز) 7.6 نتایج حکمرانی و مسئولیت اجتماعی (75 امتیاز) |
حداکثر امتیاز قابل دستیابی در این جایزه، 1000 است. از مدل جایزه بالدریج می‌توان برای ارزیابی سیستم‌های مدیریت و شناسایی زمینه‌های عمده برای پیشرفت استفاده کرد. این مدل برای سازمانهایی مناسب است که از فلسفه بهبود مستمر برخوردارند.
معیارهای بالدریج به کسب و کارها کمک می‌کنند تا سازمانی با اخلاق، با عملکرد بالا و نیز با یکپارچگی زیاد ایجاد کنند تا بتوانند علاوه بر پاسخ گویی موثرتر به چالشهای فعلی، خود را برای مواجهه با پیچیدگی‌های آتی نیز آماده سازند. این معیارها در سال 2005 تاکید بیشتری بر رهبران ارشد سازمان، توجه به نوآوری و فناوری سازمانی و حفظ طولانی مدت تجارتی با عملکرد بالا دارند. این معیار مستقیما بر «اجرا» تاکید دارند: چابک بودن و اجرای کارها با سرعت زیاد.
برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید روی لینک اصلی سازمان برگزار کننده جایزه تعالی سازمانی بالدریج کلیک فرمایید.
الهه
سلام
به عنوان یک متخصص تصور میکنید ساختار سازمانی کشور ما بتونه خودش رو با این معیارها محک بزنه؟
یا اینکه بنیان ها و تشکیلات سازمانی ما هنوز خیلی این معیارها رو نمیشناسن؟
نظر شما چیه؟