یکی از وظایف اصلی مدیران هر سازمانی، پرورش و توسعه کارکنان وفادار است. منظور از کارکنان وفادار، کارکنانی است که سازمان را متعلق به خودشان تلقی کنند و کارهای سازمانی را به مثابه کارهای شخصی و برای بهتر شدن در امور زندگی خویش بدانند. مدیران همچنین از چنین کارکنانی انتظار دارند که تنها به منافع خودشان به ویژه درآمد و سود فردی فکر نکنند. به عبارت دیگر سازمان را متعلق به خودشان بدانند و تنها برای پول کار نکنند. اما تجربه کاری چندین ساله من در شرکتها و سازمانهای مختلف چه دولتی و چه خصوصی به من ثابت کرده است که گاهی مدیران میان کارکنان وفادار به سازمان و کارکنان وفادار به خود تفاوت قائلند و وفاداران به خود را نسبت به وفاداران به سازمان ترجیح میدهند اما آگاه نیستند که این امر در نهایت به ضرر هم خود و هم سازمان تمام میشود. در این مطلب ضمن تعریف و تفکیک میان کارکنان وفادار به سازمان و وفادار به مدیر، توصیههایی برای مدیران ارائه خواهم داد که بتوانند سازمانی با کارکنان وفاداری را ایجاد کنند.
کارکنان وفادار به سازمان
اصولا وقتی در ادبیات و علم نظریههای سازمان و مدیریت درباره کارکنان وفادار صحبت میکنیم، مفهوم مورد نظر ما اشاره به کارکنان وفادار به سازمان دارد. کارکنانی که به اهداف، ماموریت و چشم انداز سازمان باور دارند و تحقق اهداف فردی خویش را در گرو تحقق اهداف سازمانی و جمعی میدانند. چنین کارکنانی انگیزه و شوق بالایی در تحقق اهداف دارند و وظایف خود را به بهترین شیوه ممکن انجام میدهند. همچنین اگر مانع، مشکل یا مسالهای در سازمان به وجود آید، حتی اگر مربوط به کارشان نباشد، آمادگی خود را برای رفع آن مانع یا مشکل اعلام میکنند و درجهت رفع آن تلاش میکنند. کارکنان وفادار به سازمان معمولا روابط خوبی با سایر همکاران خود دارند و سازمان و همکاران خود را به مثابه خانواده خود میدانند. چنین کارکنانی به خطراتی که ممکن است در سازمان و در تحقق اهداف سازمانی به وجود آید، حساس بوده و به مثابه سنسوری برای هشدار به مدیران عمل میکنند. آنها معمولا با نوآوری و ابتکارات شخصی برای اثربخشی و کارایی بیشتر در امور سازمانی تلاش میکنند. هم چنین کارکنان وفادار به سازمان تصویر مطلوبی را برای سازمان در میان دیگران ترویج میکنند.
کارکنان وفادار به مدیر
کارکنان وفادار به مدیر، کارکنانی هستند که بیش از اینکه به سازمان، ماموریت و اهداف آن باور داشته باشند، دنبال کننده اهداف و امور مدیریت هستند. اگرچه در شرکتها و سازمانهای کوچک و حتی متوسط تفکیک میان اهداف مدیر که معمولا مالک و بنیانگذار نیز هستند (مدیر-مالک) با اهداف سازمانی برای افراد سخت باشد اما در سازمانهای بزرگ به خصوص کارکنانی که ارتباط مستقیمی با مدیرعامل یا مدیران ارشد ندارد، این ویژگی نسبت به کارکنان به راحتی قابل رصد و شناسایی است. کارکنان وفادار به مدیر یا در عبارت مناسبتر کارکنان وفادار به شخص، بقا، پیشرفت و تحقق اهداف فردی خویش را در گرو پیشرفت و تحقق اهداف مدیر خود میدانند و به سازمان و فعالیتهای دیگر آن کاری ندارند. به عبارت دیگر کارکنان وفادار به مدیر، امور محول شده را نه برای سازمان بلکه برای خشنودسازی مدیر خود انجام داده و ممکن است در این راه اهداف سازمانی را نادیده بگیرند. چنین کارکنانی معمولا بیش از این که خود به امور محوله باور داشته باشند، وظایف خود را بیشتر به این دلیل که از جانب مدیر خود دریافت کردهاند، انجام داده و به صحت و اثربخشی آن در امور عالی سازمان کاری ندارند. ابتکارات و نوآوریهای فردی کارکنان وفادار به مدیر محدود به چگونگی انجام دادن دستورات مدیریت است و هدف آنان از این کار، دریافت امتیازات ویژه نسبت به سایر همکاران خود از سوی مدیر است. از آنجا که وفاداری در نزد چنین کارکنانی به معنای انجام فعالیتهای موردنظر مدیر بدون ملاحظات مربوط به سازمان و اهداف آن است، آنها به تدریج به جای گوشزد کردن و هشدار دادن نسبت به موانع و مسائل سازمانی برای انجام بهتر امور، از میزان و درجه وفاداری همکاران خود به مدیر سخن خواهند گفت که البته در اینجا نقش مدیر برای دامن زدن و حتی پیگیری کردن چنین اموری بسیار پررنگ است. به خصوص زمانی که میان مدیران میانی در یک سازمان، فضای رقابتی نیز حاکم باشد، کارکنان تبدیل به سربازان خط مقدم رقابت تبدیل خواهند شد و گاهی مدیران نیز با تشدید افتراق میان واحدها یا دپارتمانهای یک سازمان زمینه را برای رقابت و ستیز میان واحدی گسترش میدهند. در چنین شرایطی به جای آن که میان تمامی افراد در یک سازمان برای تحقق اهداف عالی سازمان هم افزایی وجود داشته باشد، سازمان تبدیل به جزیرههای به هم مرتبط یا در عبارت توصیفی بهتر به فئودالهایی تبدیل میشود که مدیران به مثابه خوانین برای نشان دادن وفاداری به مدیریت عامل با هم در ستیز هستند.
چند توصیه به مدیران برای ایجاد کارکنان وفادار به سازمان
۱. سازمان را نه صرفا وسیلهای برای اهداف خود بلکه نخست خود را وفادار به اهداف سازمانی درآورید
اگر میخواهید فضایی ایجاد کنید که به توسعه و پرورش کارکنان وفادار به سازمان کمک میکند، بهتر است نخست وفاداری خود را نسبت به سازمان خودارزیابی کنید. بدیهی است تا زمانی که خود به اهداف، ارزشها و رسالت سازمان باور ندارید، نمیتوانید کارکنانی وفادار به سازمان داشته باشید.
۲. بر اهداف و ارزشهای سازمان تاکید کرده و روحیه همکاری را در میان کارکنانتان ترویج کنید
روحیه همکاری و تعامل با سایر واحدها را در میان کارکنان خود تقویت کنید. به آنها بگویید این همکاری نه صرفا برای انجام بهتر امور خود است بلکه به تحقق اهداف سازمانی کمک میکند. همچنین سایر مدیران را نه به عنوان رقیب برای خود بلکه به عنوان همکارانی تلقی کنید که در کنار شما برای تحقق اهداف سازمانی در حال تلاش هستند. گاهی مشاهده شده است که یک مدیر به منظور برانگیختن حس وفاداری افراد به خود به جای سازمان از ضعفهای سایر مدیران هم تراز یا بالاتر از خود در میان کارکنانشان سخن میگویند که این کار در نهایت باعث شکل گیری فضایی رقابت آمیز همراه با تنش در کل سازمان میشود.
۳. برای شایسته سالاری بیشتر از وفاداری افراد به خود ارزش قائل شوید
بدانید که کارکنان شایستهتر بیش از کارکنان وفادار به شما، شما را برای موفقیت همراهی خواهند کرد. کارکنان وفادار به سازمان با دلسوزی تلاش میکنند به جای تعریف و تمجید صرف از شما، از مشکلات و موانعی بگویند که نخست به شما و واحد تحت سرپرستی شما کمک میکند تا کار خود را اثربخشتر و کاراتر انجام دهید. همچنین کارکنان شایسته به شما در پیشبرد امور با دقت و تمرکز بیشتر کمک خواهند کرد این در حالی است که اگر وفاداری را به شایستگی مرجح بدانید، مجبور خواهید بود تا به جای تفویض امور، خود به انجام فعالیتهای محول شده به کارکنانتان بپردازید.