بوروکراسی (یا دیوان سالاری)، نظام اداری مظلومی است؛ چرا که همه افراد از سیاستمدار گرفته تا کارمند وزارتخانه و یا شهروند شهری کوچک بر او لعن می فرستند بدون آنکه بداند او چه می گفت که شایسته چنان نفرتی است. این قضیه تنها درباره ایران و ایرانیان صدق نمی کند بلکه نیم قرن است که سیاستمداران و مدیران بخش عمومی در فرنگ نیز او را پس زده اند و نظام اداری دیگری را با نام «مدیریت دولتی جدید» بر مسند ادارات نشانده اند. در این نگاشت نمی خواهم از تاثیر ایدئولوژی نئولیبرالیسم مستتر در مدیریت دولتی جدید بر به یغما رفتن منافع عمومی و یا عدم تناسب آن با نظام اداری ایران صحبت کنم. بلکه قصد دارم که بگویم بی انصافی است که بالاترین مقام اجرایی دولت نیز هنوز مسائل موجود در کشور را به گردن بوروکراسی بیندازد زیرا اگر فریاد بوروکراسی را از مشاوران نیکویی می شنوید، می دانست که راه حل مسائل امروز چون فساد، شایسته سالاری، و عدالت در گرو بازگشت به اصول بوروکراسی است. به هر حال تقصیر ایشان هم نیست و امروز که دوباره حرف از اصلاح قانون اساسی شنیده می شود، بد نیست که بوروکراسی را از بند مربوط به قوه مجریه در مقدمهی قانون اساسی کشور نیز آزاد نمایند.
درک مفهوم برورکراسی نیازمند به شنیدن حرفهای نظریه پرداز آن – ماکس وبر – و به طبع نیازمند توجه به سطح تحلیل و موضوع مورد مطالعه او است. وی با تمییز میان سه نوع سلطه کاریزما (فرهی)، سنتی و قانونی در جوامع، سه نوع مشروعیت و به طبع سه نوع دستگاه اداری متناسب با ویژگی های هر یک را برای اعمال سلطه بر عامه برشمرد. سلطه کاریزما بر الوهیت شخصی و فوق العاده یک فرد مبتنی است. قدرت کاریزما از برخورداری او از فره ایزدی ناشی می شود؛ از این رو وی دارای خصوصیات اعجازگرایانه و قهرمانانه ای است که چهره رئیسی را از او می سازد. اطمینان درونی رعایا به گفته های وی و اخلاص کامل آنان نسبت به شخص، دستگاهی را برای اعمال سلطه کاریزما بر دیگران مبتنی است. سلطه سنتی، مشروعیت خود را از اعتقاد و احترام رعایا به رسوم و سنن گذشته می گیرد. پدرسالار یا خان زمیندار با ایجاد دستگاهی موروثی از منسوبین و خویشوندان خویش و یا دستگاه فئودالی با استقلال بیشتر از اربابان، زمینه پذیرش اطاعت رعایا را فراهم می کند. مشروعیت سطله قانونی نیز مبتنی به بر حق بودن یک وضعیت حقوقی است که می توان آن را از طریق قواعد عقلایی اثبات نمود. «اطاعتی که این قدرت بر آن مبتنی است از طریق اصل الزام مطابقت با قوانین موجود توجیه می گردد» (وبر، 1390، ص 150) ازاینرو با تامین شدن نظر حاکم و رعایا، می توان دستگاه اداری را ایجاد نمود که موقعیت هر یک را تنها از طریق توسل به روش های قانونی به دست گرفت و اعمال نمود. وبر این دستگاه اداری را بورورکراسی نامید. بنابراین وی مفهوم بوروکراسی را در زمینه جامعه شناسی سیاسی برای توصیف نوعی ازسازمان ها در جوامع به کار گرفت که به تدریج در تمام نهادهای اجتماعی رخنه خواهند کرد زیرا تنها دستگاه اداری مناسب و مطابق با سلطه قانونی – عقلایی است (موزلیس، 1368). مهم ترین ویژگی سازمان بوروکراتیک را می توان خصائص ذیل دانست (وبر، 1922):
- درجه تخصص بالا
- ساخت سلسله مراتب اختیار با زمینه های محدود فرماندهی و مسئولیت
- غیرشخصی بودن روابط میان اعضای سازمانی
- استخدام کارکنان بر اساس توانایی و معلومات فنی
- اختلاف در درآمد و ثروت خصوصی و رسمی و مانند اینها
اما باید به یاد داشت که بوروکراسی تنها یک ساخت ذهنی است که با توجه به روش شناسی خاص وبر مبتنی بر نوع ایده آل ایجاد شد و نمی توان عناصر تجربی معینی را در واقعیت مشاهده نمود. بوروکراسی از نظر وبر، عالی ترین شکل سازمان کارا برای تحقق اهداف عامه است و پیش بینی می کرد که این ابزار با رشد عقلانیت در جوامع به سرعت در تمامی عرصه ها گسترش خواهد یافت. وبر با تعبیر بورکراسی به زندان انسان ها نیز پیش بینی کرده بود که روند بوروکراتیزه شدن جوامع بالاخص در جوامع سرمایه داری، غیر قابل اجتناب نخواهد بود و می تواند منجر به پیامدهایی برای انسان ها باشد که با هدف اولیه شکل گیری آن کاملا متفاوت است. درک این نکته را می توان در مفهوم ازخود بیگانگی یا الیناسیون یافت که مهم ترین پیامد آن را می توان، جابجایی هدف با ابزار دانست. در اینجاست که کاغذبازی تداعی گر لفاظی های سیاستمداران برای تهییج افکار برای اجتناب از بوروکراسی می شود.
اما گفته شد که بوروکراسی، راه حل مناسبی برای مسائل امروز مملکت ماست:
فساد: اخیرا که دادگاههایی برای کیفر خواست از دزدان منابع عمومی با ارقام میلیونی و میلیاردی شنیده می شود، بد نیست که فرایند اداری طی شده را در هر مورد بررسی کرد. نکته قابل توجه این است که اگر به همان صورتی که برای وام ازدواج، اسناد، مدارک، ضامن معتبر اخذ می شد و بر صلاحیت وام گیرنده و شرایط احراز او نظارت و کنترل می شد، هیچ گاه این اختلاس ها رخ نمی داد. بوروکراسی اجازه نمی داد تا رویه های اداری به نفع اشخاص دور زده شوند.
شایسته سالاری: چه کسی در ایران است که از این مساله گلایه نکند. بوروکراسی هیچ وقت اجازه نمی دهد که کسانی که صاحب منافع در صنعتی خاص هستند بتوانند بر مسند تصمیم گیری در بخش دولتی در همان صنعت نیز صاحبت موقعیت باشند. متاسفانه این رویه در انتخاب وزیران نیز امتداد می یابد. اگر مدیران دولتی نالایقند این امر تقصیر بوروکراسی نیست.
عدالت: همه ما خواهان رفتاری برابر از طرف خدمتگزاران بخش دولتی به خود هستیم. بوروکراسی اجازه نمی دهد تا ژن خوب، قومیت، جنسیت، و غیره در رویه های اداری، حقی را ناحق کند. ژن های خوب، به عنوان مدیران کارآمدی به جامعه معرفی نخواهند شد و برخورداری از قومیت یکسان در راه انداختن سریعتر کارهای اداری تاثیرگذار نیست. حقوقهای میلیونی هم به کسی نخواهد رسید.
شما چه فکر می کنید؟ آیا بوروکراسی، نظام اداری منسوخی است؟ آیا طولانی تر کردن فرایند اداری در ذاتِ بوروکراسی است که امیدها را از اصلاح در آن ناامید می کند؟