کاپلان[1] و نورتون[2] در کتاب خود در سال 2001 به نام سازمان استراتژی-محور[3]، کارت امتیازی متوازن خود را که در سال 1992 در مجله بازرگانی هاروارد به عنوان یک سیستم سنجش عملکرد معرفی نمودند را به یک سیستم مدیریت راهبردی تبدیل کردند. این تحول باعث شکل گیری و معرفی اصطلاحی بنام نقشه استراتژی[4] در حوزه کسبوکار و مدیریت استراتژی شد. نقشه استراتژی، نموداری است که نشان میدهد چگونه یک سازمان در یک رابطه علت و معلولی میان اهداف استراتژیک خود با چهار خرده هدف خود در کارت امتیازی متوازن (شامل مالی، مشتری، فرایندها، یادگیری و رشد) به خلق ارزش میپردازد.
فرآیند ایجاد نقشه استراتژی
به منظور ایجاد نقشه استراتژی برای یک شرکت یا کسبوکار لازم است تا گامهای ذیل انجام شود:
- تمام اطلاعات را در یک صفحه قرار دهید. این کار باعث یافتن و ایجاد ارتباط استراتژیک نسبتا آسانتری میان آن اطلاعات می شود.
- به صورت کلی چهار منظر (یا دیدگاه) در نقشه استراتژی وجود دارد که باید آنها را در تعریف نقشه استراتژی درنظربگیرید: مالی. مشتری؛ فرایندهای داخلی؛ یادگیری و رشد.
- نخست به تعریف بعد مالی بپردازید. بعد مالی به خلق بلندمدت ارزش سهامداران اشاره دارد که از استراتژی بهره وری برای بهبود ساختار هزینه، بهرهبرداری مناسب از دارایی ها و استراتژی رشد جهت گسترش فرصت ها و افزایش ارزش مشتری ساخت می یابد.
- سپس به تعیین ارکان بعد مشتری بپردازید. لازم است بدانید، چهار عنصری که در بهبود استراتژیک در بعد مالی از آنها یاد شد از طریق قیمت، کیفیت، دسترس پذیری، انتخاب، عملکرد، خدمات، مشارکت و برندسازی در بعد مشتری پشتیبانی می شوند.
- پس از تعیین ارکان بعد مشتری، استراتژی خود را از منظر فرایندهای داخلی بررسی کنید. فرایندهای مدیریت عملیات و مدیریت مشتری به ایجاد ویژگیهای محصول یا خدمات کمک کرده و فرایندهای نوآوری و نیز فرایندهای نظارتی و اجتماعی به بهبود روابط و تصویر مطلوب از برند کمک میکنند.
- در بعد یادگیری و رشد توجه کنید که تمامی فرآیندهای پیشین با تخصیص بهینه سرمایه های انسانی، اطلاعاتی و سازمانی پشتیبانی شوند. سرمایه سازمانی، خود ترکیبی از فرهنگ، رهبری، اتحاد و کار تیمی در کسبوکار است.
- در نهایت، روابط علت و معلولی را با تعیین و نمایش جهت فلش ها میان عناصر نقشه استراتژی توصیف کنید.
5 اصل نقشه استراتژی
قبل از استفاده از نقشه استراتژی، باید دانست که نقشه استراتژی دارای اصول و پیش فرضهایی برای تعیین و تشریح استراتژی کسبوکار است. این پنج اصل عبارتند از:
- استراتژی موجب ایجاد تعادل در نیروهای متضاد در کسبوکار میشود.
- اساس استراتژی مبتنی بر ارائه پیشنهادی متمایز جهت خلق ارزش برای مشتری است.
- خلق ارزش از طریق فرآیندهای داخلی کسب و کار ایجاد میشود.
- استراتژی شامل موضوعات مکمل و همزمان است.
- همسویی استراتژیک، ارزش دارایی های نامشهود کسبوکار را تعیین میکند.
دلیل اهمیت نقشه استراتژی
از آنجا که نقشه استراتژی اتصال میان مواردی از قبیل خلق ارزش سهامداران، مدیریت مشتری، مدیریت فرآیند، مدیریت کیفیت، قابلیتهای هسته ای، نوآوری، منابع انسانی، فناوری اطلاعات، طراحی سازمانی و یادگیری را با یکدیگر در یک نمایش گرافیکی و تنها در یک صفحه نشان میدهد، می تواند کمک زیادی به توصیف و ارائه استراتژی سازمان میان مدیران اجرایی و کارکنان شرکت نماید. به عبارت دیگر نقشه استراتژی به توسعه هم افزایی میان ارکان، عناصر، ابعاد، فرایندها و ذینفعان یک سازمان در اطراف استراتژی کمک می کند که این امر به نوبه خود باعث تسهیل در اجرای موفقت آمیز استراتژی می شود. زیرا پیادهسازی یک استراتژی ساختاریافته در بسیاری از شرکت ها و کسبوکارها، یکی از بزرگترین چالشهای آنهاست.
سوالات متداول
1. نقشه استراتژی چیست؟
نموداری است که روابط علت و معلولی بین اهداف کلیدی سازمان را در چهار بُعد کارت امتیازی متوازن نمایش میدهد.
2. چهار بُعد اصلی این ابزار کداماند؟
مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد.
3. چگونه میتوان اهداف استراتژیک را بهطور مؤثر به یکدیگر متصل کرد؟
با مشخص کردن ارتباط بین اقدامات در هر بُعد و نمایش آنها بهصورت یکپارچه در یک صفحه.
4. پنج اصل طراحی مؤثر در این روش چیست؟
تعادل در اولویتها، ارزش پیشنهادی منحصربهفرد، تمرکز بر فرآیندها، هماهنگی موضوعات، و بهرهگیری از داراییهای نامشهود.
5. چرا استفاده از این چارچوب برای سازمانها مهم است؟
چون باعث ایجاد همراستایی میان اهداف، منابع و کارکنان شده و اجرای استراتژی را تسهیل میکند.
[1] Kaplan
[2] Norton
[3] The Strategy-Focused Organization
[4] Strategy Map