نظریه مسیر-هدف چیست؟
رابرت هاوس، تئوریسین نظریه مسیر – هدف از رهبری بیان میکند که یک رهبر میتواند از طریق عوامل زیر بر عملکرد، رضایت و انگیزه گروه تأثیر بگذارد:
- ارائه پاداشهایی در ازای دستیابی به اهداف عملکردی.
- شفافسازی مسیرها به سوی این اهداف.
- رفع موانع موجود بر سر راه عملکرد.
با این حال، اثرگذاری منش رهبری بر این عوامل به برخی شرایط محیطی نیز میتواند بستگی داشته باشد.
شرایط محیطی در نظریه مسیر-هدف
- شخصیت پیروان
- (مرکز کنترل)
رهبری مشارکتی برای پیروانی که دارای محل کنترل داخلی هستند مناسب است؛ در حالی که یک رهبری دستوری برای پیروانی که دارای مرکز کنترل خارجی هستند مناسبتر میتواند باشد.
- (توانایی خود ادراک شده)
پیروانی که به توانایی خود اطمینان دارند، از رهبری دستوری استقبال نمیکنند.
مقایسه: نظریه انتساب
- ویژگیهای محیط:
- هنگامی که یک گروه بر روی وظیفهای با ساختار بالا کار میکند، رهبری دستوری امری بینتیجه و تاثیرگذاری کمتری خواهد داشت.
- هنگامی که یک سیستم مقام رسمی ردهبالا وجود دارد، رهبری دستوری میتواند به رضایت کارکنان آسیب وارد کند.
- هنگامی که پیروان در یک محیط تیمی با حمایت اجتماعی بالا قرار دارند، سبک رهبری حمایتی از ضروریت کمتری برخوردار خواهد بود.
طبق نظر هاوس، چهار نوع مختلف سبک رهبری بسته به موقعیت وجود دارد.
چهار سبک رهبری (هاوس)
- (رهبری دستوری)
رهبر راهنماییهای خاصی درباره عملکرد به پیروان خود ارائه میدهد.
مقایسه: نظریه نیازها
- (رهبری حمایتی)
منش رهبر دوستانه است و برای پیروان خود اهمیت قائل میشود.
- (رهبری مشارکتی)
رهبر با پیروان مشورت کرده و به پیشنهادات آنها توجه میکند.
- (رهبری دستاوردمحور)
رهبر اهداف بالایی تعیین میکند و از پیروان خود انتظار دارد که عملکرد بالایی داشته باشند.