در همهی دستگاهها اعم از ماشین آلات صنعتی، رایانهها و قطارها، دکمه، شاسی یا دستگیرهای وجود دارد که در شرایط اضطراری بتوان با زدن یا کشیدن آن، عملکرد دستگاه را فورا متوقف کرد. حتی در به اصطلاح مینیمالترین دستگاهی که تا به امروز توسط بشر اختراع و طراحی شده است نیز چنین دکمه یا دستگیرهای وجود دارد. مهندسان به منظور افزایش ایمنی و حفاظت از افراد در طراحی هر نوع وسیلهای تلاش کردهاند که یک جای مخصوص برای این دکمه یا دستگیره قرار دهند به گونهای که آدمی به منظور محافظت از خود و اطرافیانش، بتواند به سرعت به آن دسترسی یابد و از وقوع خطر بزرگتر جلوگیری کند.
تعبیه یک دکمه یا دستگیره اضطراری به شکلی متمایز یکی از قوانین طراحی ماشین است. برای مثال تعبیه دستگیره ترمز اضطراری اولین بار در انگلستان در مقررات مربوط به قانون راه آهن[1] به سال ۱۸۶۸ وضع شد. در این قانون به صراحت بیان شده است که در هر قطار مسافربری که بیش از بیست مایل را بدون توقف طی میکند، باید وسیله ارتباطی کارآمدی بین مسافران و خادمان شرکت مسئول قطار فراهم شده و در وضعیت مناسبی نگهداری شود. این وسیله که امروزه در قطارها بنام ترمز اضطراری است به گونهای عمل میکند که به محض فعال شدن، نیازی به اقدامی از سوی راننده قطار ندارد و پس از کشیده شدن در مدت زمان کوتاهی قطار را متوقف میکند.
البته کشیدن دستگیره اضطراری از روی بیخردی یا خرابکاری عمدی میتواند آسیبها و خسارات جبرانناپذیری بزند. برای مثال در سال ۱۴۰۰، کشیدن ترمز اضطراری باعث برخورد دو قطار در مصر و کشته شدن ۳۲ نفر شد. از همین رو، همه کشورها جریمههای سنگینی را برای جلوگیری از کشیدن دستگیره ترمز اضطراری تعیین کردهاند. برای مثال، جریمه کشیدن ترمز اضطراری در کشور سنگاپور در شرایط غیرفوریتی برابر با پنج هزار دلار سنگاپوری است. اما سوال مهم این است که چه زمانی میتوان ترمز اضطراری را برای از کار انداختن یا غیرفعال کردن عملکرد دستگاهی فعال نمود؟ متاسفانه برچسبهایی که در کنار دستگیره ترمز اضطراری چسبانده شدهاند، تنها به واژه اضطرار یا emergency که در فرهنگستان زبان فارسی معادل فوریت است، بسنده کردهاند و توضیح دیگری درباره اینکه منظور از شرایط اضطرار چیست، ارائه ندادهاند. اگرچه اضطرار در لغت نامه مریام وبستر، معادل وضعیت یا ترکیبی از شرایطی است که نیاز به اقدام فوری دارد اما شاید بتوان بیشترین ادبیات مربوط به آن را در رشته پزشکی دنبال نمود. به هر حال آنچه مهم است جان آدمیزاد است و از آنجا که رشته پزشکی و خدمات درمانی مستقیما با آن مواجهند، از سال ۱۹۷۹ درمان اورژانسی را به رسمیت شناخته و امروزه تقریبا در تمامی بیمارستانهای سراسر دنیا دیده میشود. اگرچه در ادبیات و آموزش طب اورژانس میان بیماران اورژانس (Urgency) و امرژنسی (Emergency) تفاوت قائلند اما فارغ از مرزبندی آنها، اضطرار اشاره به وضعیت ناپایدار، حاد و برنامهریزی نشدهی بیماری دارد که برای رفع آن به خدمات فوری پزشکی نیازمند است. علائمی از قبیل دشواری در تنفس، درد یا فشار در ناحیه سینه، خونریزی شدید، تبهای بالا یا پایدار، شکستگی، فلج، تشنج یا علائم مرتبط با سکته مغزی برخی از مواردی است که در صورت تشخیص، به دریافت خدمات اضطراری نیاز فوری دارند.
شاید سخت باشد تا قوانین و شرایطی که مربوط به اضطرار در خدمات پزشکی است را بر کلیه دستگاهها تسری داد. از این رو متخصصان در هر رشته علمی تلاش کردهاند تا متناسب با کارشان، شرایط اضطرار را تعریف و برای توقف تجهیزات و دستگاههایشان در آنها، عملکردی نظیر دستگیره ترمز اضطراری را تعبیه کنند. برای مثال مهندسان، دکمه توقف اضطراری (Emergency Stop Function) را در طراحی ماشین آلات در ایزو ۱۳۸۵۰ به صورت یک استاندارد درآوردهاند. دکمه توقف اضطراری اشاره به عملکردی دارد که به منظور جلوگیری از بروز یا کاهش خطرات موجود برای فرد، آسیب به ماشین آلات یا کار در حال انجام، طراحی شده است و صرفا با یک عمل انسانی آغاز میشود. در واقع، نقش دکمه توقف اضطراری، جلوگیری از خرابی دستگاه یا عملکرد نادرست آن نیز است. بنابراین اگر ماشین یا دستگاهی، رفتار غیرعادی و برنامهریزی نشدهای داشته باشد یا علائمی از وضعیت غیرنرمالی را نشان دهد، باید فورا متوقف شود تا برای جلوگیری از آسیب دیدن به ماشین و انسان، مورد بررسی قرار گیرد. زیرا همه ما میدانیم که پیشگیری بهتر از درمان است و در اینجا پیشگیری به موقع از خرابی دستگاه میتواند شرکت یا صاحب دستگاه را از هزینههای غیرضروری مانند تعویض یا تعمیر نجات داده و به جلوگیری از آسیبهای محل کار کمک کند.
وقتی از دستگاه صحبت میکنیم، منظور صرفا لوکوموتیو یا ماشین آلات صنعتی نیست؛ بلکه دولت نیز میتواند یک دستگاه (Apparatus) قلمداد شود. از نظر آلتوسر (۱۹۷۱) دستگاه دولت دربردارنده حکومت، ادارهها، ارتش، پلیس، دادگاهها، زندانها و امثالهم است. عقل سلیم حکم میکند که دستگاه طویل و عریض دولت نیز به علت لایهها و پیچیدگیهایی دارد، ممکن است یا خود دچار بحران شود یا خودش و جامعه را در مسیر نادرستی قرار دهد، مثل جنگ، خشکسالی، فساد و سرکوب. از این رو در قوانین اساسی کشورها، دستورالعملی برای مواجهه دولتها در شرایط اضطرار یا فورس ماژور پیش بینی شده است. برای مثال در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل ۶۸ اشاره شده که در زمان جنگ و اشغال نظامی كشور به پیشنهاد رئیس جمهور و تصویب سه چهارم مجموع نمایندگان و تأیید شورای نگهبان، انتخابات در نقاط اشغال شده یا تمامی مملكت برای مدت معینی متوقف شده و در صورت عدم تشكیل مجلس جدید، مجلس سابق همچنان به كار میتواند خود ادامه خواهد داد. یا در اصل ۷۹ با اشاره مجدد به وضعیت جنگ و شرایط اضطراری نظیر آن، دولت این حق را دارد که با تصویب مجلس شورای اسلامی موقتاً محدودیتهای ضروری را برقرار نماید، ولی مدت آن به هر حال نمیتواند بیش از سی روز باشد و در صورتی كه ضرورت همچنان باقی باشد دولت موظف است مجدداً از مجلس كسب مجوز كند. در هر سو، حتی قوانین مربوطه نیز توضیحات شفاف و کافی را درباره شرایط و علائم اضطراری به جز جنگ بیان نکردهاند. این مساله دقیقا همان مسالهای است که جین پری کلارک در سال ۱۹۳۴ در مقاله خود با عنوان «فوریت و قانون» طرح میکند و در بررسی خود توضیح میدهد که او نیز پاسخ روشنی را درباره ماهیت شرایط اضطراری در قوانین ایالات متحده درنمییابد.
شکی نیست که هر دستگاهی که انسان ابداع میکند، چه لوکوموتیو باشد و چه دولت، نیازمند تعبیهی دستگیره ترمز یا دکمه توقف اضطراری است تا او بتواند در شرایط اضطرار و غیر قابل پیشبینی که آن دستگاه درست کار نمیکند و بقا، امنیت و سلامت انسان و محیطش را تهدید میکند را فورا متوقف کند. حال تصور کنید که دستگاهی مثل لوکوموتیو، دولت یا حتی سامانههای مبتنی بر هوش مصنوعی دارای وسیلهای اضطراری برای توقف فوری عملکردش نباشد. آن میتواند همه را و همه چیز را به کام مرگ و نیستی سوق دهد.
[1] Regulation of Railways Act