کتابشناسی التون مایو
با اینکه نوشتههای منتشرشدهی التون مایو (۱۸۸۰-۱۹۴۹) امروزه بیشتر جنبهی تاریخی دارند، او تأثیر بسیار زیادی بر توسعهی جامعهشناسی صنعتی و روانشناسی صنعتی داشت و الهامبخش پژوهشگران بزرگی بود که در این حوزهها مشارکتهای مهمی در نظریه و تحقیق داشتهاند.
مایو بهویژه تحت تأثیر نوشتههای روانشناس پیر ژانه [1](Pierre Janet) قرار گرفت. او علاقهی خود به رواننژندی و آنچه خود «تفکر وسواسی» مینامید، که از مطالعات ژانه ناشی شده بود، با رویکرد مردمشناسان اجتماعی مانند برانیسلاو مالینوفسکی Bronislaw) [2](Malinowski و آلفرد رادکلیف-براون [3](A. R. Radcliffe-Brown) به فرهنگ و ساختار اجتماعی ترکیب کرد. در روشهای تحقیق، او روشهای مصاحبهی روانشناسان بالینی را با روشهای میدانی مردمشناسان تطبیق داد و آنها را در مطالعات سازمانهای صنعتی به کار برد.
مایو در آدلاید، استرالیا، بهعنوان دومین فرزند از هفت فرزند در یک خانوادهی حرفهای متولد شد. او در مسیر یافتن حرفهی خود، تجربیات و مسیرهای متعددی را پیمود: از دانشجویی پزشکی تا روزنامهنگاری، کارگری، و تجارت؛ از اسکاتلند تا غرب آفریقا و بازگشت به استرالیا. او پس از اشتغال در صنعت چاپ، به مطالعهی روانشناسی در دانشگاه آدلاید[4] روی آورد. در طول جنگ جهانی اول، او و یکی از همکارانش برنامهای درمانی برای سربازان مبتلا به شوک ناشی از جنگ ترتیب دادند که باعث شد در سال ۱۹۱۹ به سمت استادی فلسفه در دانشگاه کوئینزلند[5] منصوب شود.
کمکهای مالی بنیادهای راکفلر[6] و کارنگی[7]، مایو را به ایالات متحده کشاند و از پژوهشهای اولیهی او در زمینهی روابط انسانی در صنعت حمایت کرد که در دانشگاه پنسیلوانیا[8] آغاز شد. اولین تحقیق او در این حوزه در یک کارخانهی نساجی انجام گرفت.
دورهی پربار زندگی حرفهای مایو از سال ۱۹۲۶ آغاز شد، زمانی که او در دانشکدهی عالی مدیریت بازرگانی دانشگاه هاروارد[9] مشغول به کار شد. او در همکاری با لارنس جی. هندرسون [10](Lawrence J. Henderson)، یک شیمیدان زیستی برجسته و پیرو نظریههای پارتو، تیم پژوهشیای را برای مطالعهی مسائل روانشناختی و اجتماعی کارگران صنعتی تشکیل داد. هدف این تیم از ابتدا این بود که بدون توجه به مرزهای رشتهای متعارف، این مسائل را از هر زاویهای که لازم باشد، بررسی کند.
در سال ۱۹۲۷، مایو برنامهی تحقیقاتی مشهور وسترن الکتریک[11] را آغاز کرد. او بهویژه با فریتز جی. روثلایسبگر [12](Fritz J. Roethlisberger) ویلیام جی. دیکسون [13](William J. Dickson)، و تی. نورث وایتهد [14](T. North Whitehead) همکاری داشت. این افراد گزارشهای تحقیقاتی اصلی را دربارهی مطالعاتی که در کارخانهی هاوثورن[15] در شیکاگو انجام شده بود، تهیه کردند. مایو بهعنوان مدیر این برنامه، وظیفهی ایجاد هماهنگی و پذیرش این تحقیق بیسابقه در شرکت را بر عهده داشت و همچنین در طراحی برنامهی تحقیق و تفسیر نتایج آن مشارکت داشت. (برای اطلاعات بیشتر، به کتاب مدیریت و کارگر، نوشتهی روثلایسبگر و دیکسون در سال ۱۹۳۹، مراجعه کنید.(
با اینکه تمرکز اصلی مایو بر مشکلات سازگاری فردی بود، او بر اهمیت بررسی این مشکلات در چارچوب سازمان و ساختار اجتماعی نیز تأکید داشت. او در جذب دبلیو. لوید وارنر [16](W. Lloyd Warner) به هاروارد نقش داشت و با او در راهاندازی مطالعهی یَنکی سیتی[17] همکاری کرد. در همین زمان، وارنر نیز بهعنوان مشاور در برنامهی پژوهشی وسترن الکتریک فعالیت داشت و تحلیل مسائل مربوط به ساختار گروهی و سازمانی را تقویت کرد.
مایو در تمام نوشتههای خود بر دو ایدهی اساسی تمرکز داشت: یکی مربوط به ماهیت جامعه و دیگری مربوط به مشکلات فردی. او استدلال میکرد که انقلاب صنعتی جامعهی سنتی را که در آن مردم طبق الگوهای مشخصی با یکدیگر تعامل داشتند، از بین برده است. فروپاشی این درکهای سنتی، منجر به بروز درگیریهای گسترده در صنعت و جامعه شد. از آنجا که سنتهای قدیمی دیگر قابل بازسازی نبودند، او راهحل را در ساخت یک جامعهی تطبیقپذیر میدانست، که در آن یک نخبگان اداری، آموزشدیده در مهارتهای اجتماعی، مسائل انسانی و فنی را حل کند.
مایو معتقد بود که کارگران دچار نوعی آنومی (بیهنجاری)[18] هستند؛ آنها نمیتوانند جایگاه رضایتبخشی در دنیای کار بیابند و در نتیجه، درگیر افکار وسواسی شده و بیحاصل به مشکلات خود میاندیشند. او برای حل این مشکلات، به ارتباط درمانی باور داشت که در آن فرد میتوانست آزادانه مشکلات خود را با یک شنوندهی علاقهمند در میان بگذارد.
اگرچه مایو برنامهی پژوهشی وسترن الکتریک را هدایت کرد، اما نتایج اصلی این برنامه چندان با ایدههای او دربارهی یکپارچگی اجتماعی، تفکر وسواسی، و رواندرمانی مرتبط نبودند. البته کتاب مدیریت و کارگر به برنامهی مشاورهی کارکنان که از ایدههای مایو نشأت گرفته بود، پرداخته است، اما این برنامه بعداً توسط شرکت کنار گذاشته شد و الگوی سایر شرکتها قرار نگرفت.
افزون بر این، امروزه تعداد کمی از پژوهشگران، برنامهی مشاورهی کارکنان را بهعنوان راهحلی مهم برای مسائل سازگاری انسانی در صنعت در نظر میگیرند. مهمترین یافتههای مطالعات وسترن الکتریک، در بخشهایی از کتاب مدیریت و کارگر ارائه شده است که به روابط غیررسمی میان کارگران، روابط کارگر-مدیر، و روشهای گردآوری دادههای مشاهدهای و مصاحبهای سیستماتیک دربارهی رفتار در سازمانها میپردازد. این دستاوردها زمینهساز رشد سریع تحقیقات در حوزهی رفتار سازمانی در دو دههی پس از انتشار این کتاب در سال ۱۹۳۹ شدند.
مایو، بهعنوان بنیانگذار تحقیقات دربارهی مشکلات انسانی در صنعت، هدف اصلی حملات انتقادی نیز بود. منتقدان او استدلال میکردند که در فلسفهی او جایی برای تعارض وجود ندارد، او به دنبال تحقق هماهنگی سازمانی از طریق اطاعت منافع فردی و گروهی از نخبگان اداری بود و نقش اتحادیهها را در یک جامعهی آزاد درک نمیکرد. در مقابل، طرفداران مایو پاسخ میدادند که او هیچ توهمی دربارهی امکان برقراری هماهنگی کامل در صنعت نداشت، بلکه فقط به دنبال یافتن روشهای بهتری برای حل مشکلات انسانی بود.
اگرچه مایو به ضدیت با اتحادیهها متهم شده است، اما دقیقتر آن است که بگوییم او نسبت به آنها بیتفاوت بود. در دوران اوج فعالیت او در وسترن الکتریک، این شرکت تنها یک اتحادیهی ضعیف شرکتی داشت. با اینکه اتحادیهها مدتها پیش از مرگ مایو به بخشی برجسته از صحنهی صنعتی تبدیل شده بودند، او معتقد نبود که آنها مشکلات انسانی صنعت را بهطور اساسی تغییر داده باشند و هرگز آنها را در نظریات خود دربارهی صنعت ادغام نکرد.
مایو یک نظریهپرداز نظاممند نبود، اما ذهنی گسترده و تواناییهای اجتماعی خلاقانهای داشت. کمتر کسی به اندازهی او در تأسیس حوزههای جدید تحقیق و آموزش در علوم اجتماعی سهم داشته است. او یک دانشمند علوم رفتاری بود، زمانی که این اصطلاح هنوز رایج نشده بود.
آثار التون مایو :
- مشکلات انسانی یک تمدن صنعتی[19] )۱۹۳۳، ویرایش دوم ۱۹۴۶(
- مشکلات اجتماعی یک تمدن صنعتی[20] )۱۹۴۵(
- مسئلهی سیاسی تمدن صنعتی[21] )۱۹۴۷(
- یادداشتهایی دربارهی روانشناسی پیر ژانه[22] )۱۹۴۸(
[1] پیر ژانه (Pierre Janet) – روانشناس و فیلسوف فرانسوی (۱۸۵۹–۱۹۴۷) که در زمینه روانشناسی غیرعادی، هیپنوتیزم و رواندرمانی فعالیت داشت. او مفهوم “خودکارسازی روانی” را مطرح کرد و از پیشگامان مطالعه اختلالات عصبی بود.
[2] برانیسلاو مالینوفسکی (Bronislaw Malinowski) – انسانشناس لهستانی-بریتانیایی (۱۸۸۴–۱۹۴۲) که به دلیل تحقیقات خود در زمینه کارکردگرایی و روش تحقیق میدانی در انسانشناسی شهرت دارد. مطالعات او درباره جوامع بومی جزایر تروبریاند از مهمترین آثار او محسوب میشود.
[3] آلفرد رادکلیف-براون (A. R. Radcliffe-Brown) – انسانشناس اجتماعی بریتانیایی (۱۸۸۱–۱۹۵۵) که نظریه ساختارگرایی کارکردی را در انسانشناسی توسعه داد. او معتقد بود که جوامع مانند یک سیستم ارگانیک عمل میکنند و نهادهای اجتماعی برای حفظ تعادل جامعه شکل میگیرند.
[4] دانشگاه آدلاید (Adelaide University) – یکی از دانشگاههای معتبر استرالیا که در سال ۱۸۷۴ در شهر آدلاید، ایالت استرالیای جنوبی تأسیس شد. این دانشگاه از قدیمیترین مراکز آموزش عالی در استرالیا است و در زمینه تحقیق و آموزش شهرت دارد.
[5] دانشگاه کوئینزلند (University of Queensland) – دانشگاهی تحقیقاتی و دولتی در استرالیا که در سال ۱۹۰۹ تأسیس شد. این دانشگاه یکی از اعضای “گروه هشت”، مجموعهای از معتبرترین دانشگاههای استرالیا است و در زمینههای مختلف علمی، به ویژه علوم اجتماعی و مدیریتی، فعالیت دارد.
[6] بنیاد راکفلر (Rockefeller Foundation) – سازمانی خیریه و تحقیقاتی که در سال ۱۹۱۳ در ایالات متحده تأسیس شد. این بنیاد نقش مهمی در تأمین مالی پروژههای علمی، آموزشی و پزشکی در سراسر جهان ایفا کرده است و از پژوهشهای مرتبط با علوم اجتماعی و انسانی حمایت میکند.
[7] بنیاد کارنگی (Carnegie Foundation) – بنیادی غیرانتفاعی که در سال ۱۹۰۵ توسط اندرو کارنگی، سرمایهدار و نیکوکار آمریکایی، تأسیس شد. هدف این بنیاد حمایت از آموزش، پژوهش و توسعه علمی در سطح بینالمللی است.
[8] دانشگاه پنسیلوانیا (University of Pennsylvania) – یکی از معتبرترین دانشگاههای ایالات متحده که در سال ۱۷۴۰ در فیلادلفیا تأسیس شد. این دانشگاه که یکی از اعضای آیوی لیگ است، به دلیل تحقیقات برجسته در حوزههای مدیریت، روانشناسی و علوم اجتماعی شناخته میشود.
[9] دانشکده عالی مدیریت بازرگانی هاروارد (Harvard Business School) – دانشکدهای در دانشگاه هاروارد که در سال ۱۹۰۸ تأسیس شد و یکی از برجستهترین مراکز آموزشی و پژوهشی در حوزه مدیریت کسبوکار و علوم سازمانی است.
[10] لورنز جی. هندرسون (Lawrence J. Henderson) – شیمیدان زیستی و جامعهشناس آمریکایی (۱۸۷۸–۱۹۴۲) که به نظریههای سیستمهای پیچیده و تأثیر آنها بر سازمانهای اجتماعی علاقه داشت.
[11] کارخانه وسترن الکتریک (Western Electric Company, Hawthorne Works, Chicago) – کارخانهای در شیکاگو که به دلیل آزمایشهای هاوثورن در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ شهرت دارد. این مطالعات تأثیر زیادی بر درک رفتار سازمانی و نقش عوامل اجتماعی در بهرهوری کارگران داشت.
[12] فریتز جی. روتلیسبرگر (Fritz J. Roethlisberger) – جامعهشناس و محقق مدیریت آمریکایی (۱۸۹۸–۱۹۷۴) که به دلیل نقش کلیدیاش در مطالعات هاوثورن و بررسی روابط انسانی در محیط کار شهرت دارد. او همراه با ویلیام جی. دیکسون کتاب مدیریت و کارگر (Management and the Worker, 1939) را نوشت که یکی از منابع مهم در حوزه رفتار سازمانی محسوب میشود.
[13] ویلیام جی. دیکسون (William J. Dickson) – پژوهشگر آمریکایی که در مطالعات هاوثورن مشارکت داشت و همراه با فریتز روتلیسبرگر نتایج این تحقیقات را در کتاب مدیریت و کارگر منتشر کرد. وی مسئول بخش تحقیقات صنعتی شرکت وسترن الکتریک بود و در زمینه روشهای گردآوری دادههای سازمانی فعالیت داشت.
[14] تی. نورث وایتهد (T. North Whitehead) – ریاضیدان و فیزیکدان بریتانیایی-آمریکایی (۱۸۶۱–۱۹۴۷) که به مطالعه فرایندهای اجتماعی و تأثیر عوامل روانشناختی بر بهرهوری صنعتی علاقهمند بود. او در مطالعات هاوثورن همکاری داشت و به تحلیل روشهای آماری در تحقیقات مدیریت و رفتار سازمانی کمک کرد.
[15] مطالعات هاوثورن (Hawthorne Studies) – مجموعهای از تحقیقات انجامشده در کارخانه وسترن الکتریک که تأثیر عوامل اجتماعی و روانشناختی را بر بهرهوری کارکنان بررسی کرد. این تحقیقات نقطه عطفی در تاریخ مدیریت و روانشناسی سازمانی محسوب میشود.
[16]ویلیام لوید وارنر (W. Lloyd Warner) – جامعهشناس و انسانشناس آمریکایی (۱۸۹۸–۱۹۷۰) که به دلیل مطالعاتش در زمینه ساختار اجتماعی و طبقات اجتماعی شناخته میشود. او در مطالعات هاوثورن مشاور بود و بر روابط گروهی و ساختار سازمانی تمرکز داشت. همچنین پروژه “یَنکی سیتی” را راهاندازی کرد که تأثیر زیادی بر پژوهشهای رفتار سازمانی داشت.
[17] یَنکی سیتی (Yankee City) – مطالعهای طولانیمدت در جامعهشناسی که توسط ویلیام لوید وارنر و همکارانش انجام شد. این مطالعه به بررسی ساختارهای طبقاتی و اجتماعی در یک شهر صنعتی در ایالات متحده پرداخت.
[18] آنومی (Anomie) – یک مفهوم جامعهشناختی است که توسط امیل دورکیم معرفی شد و به معنای عدم هنجار یا بیهنجاری اجتماعی است. این وضعیت زمانی رخ میدهد که افراد در جامعه قادر به یافتن یا پیروی از هنجارها و قوانین مشترک نیستند و احساس بیهدفی و بیثباتی میکنند. در این شرایط، افراد ممکن است از نظر روانی یا اجتماعی احساس تنهایی کنند و در نتیجه مشکلاتی مانند اختلالات اجتماعی، جرم، یا افسردگی افزایش یابد
[19] کتاب مشکلات انسانی یک تمدن صنعتی (The Human Problems of an Industrial Civilization, 1933) – اثری که به تحلیل تأثیر صنعتیشدن بر روابط انسانی و بهرهوری در محیط کار میپردازد.
[20] کتاب مشکلات اجتماعی یک تمدن صنعتی (The Social Problems of an Industrial Civilization, 1945) – اثری که به بررسی مشکلات اجتماعی ناشی از توسعه صنعتی و نیاز به اصلاحات مدیریتی میپردازد.
[21] کتاب مسئله سیاسی تمدن صنعتی (The Political Problem of Industrial Civilization, 1947) – کتابی که به تحلیل نقش مدیریت در حل چالشهای اجتماعی و اقتصادی مرتبط با صنعتیشدن میپردازد.
[22] کتاب مدیریت و کارگر (Management and the Worker, 1939) – نوشته فریتز روتلیسبرگر (Fritz J. Roethlisberger) و ویلیام جی. دیکسون (William J. Dickson) که نتایج آزمایشهای هاوثورن را تحلیل کرده و به بررسی رفتار سازمانی در محیط کار پرداخته است.