آلفرد پی. اسلون جونیور [1](۱۸۷۵-۱۹۶۶) یکی از تاثیرگذارترین مدیران اجرایی در صنعت تولید آمریکا در قرن بیستم بود. به عنوان مدیر اجرایی، رئیس و رئیس هیئت مدیره شرکت خودروسازی جنرال موتورز (جیام) در چندین دهه مهم، اسلون مسئول پیادهسازی استراتژیها و روشهایی بود که به جنرال موتورز کمک کرد تا به یکی از موفقترین شرکتهای آمریکایی در قرن بیستم تبدیل شود. در سال ۱۹۹۸، بیش از سی سال پس از مرگ اسلون، جنرال موتورز همچنان جایگاه شماره یک را در کسبوکار آمریکایی داشت و در فهرست ۵۰۰ شرکت برتر آمریکایی مجله فورچن قرار داشت.
آلفرد پی. اسلون جونیور در سال ۱۸۷۵ در نیوهیون، کنتیکت متولد شد، پسر آلفرد پی. اسلون سینیر[2] و کاترین مید اسلون. پدرش یک مکانیک بود که در تعدادی از کسبوکارها سرمایهگذاری کرده بود، از جمله یک شرکت واردات چای و قهوه. زمانی که آلفرد جونیور پنج ساله بود، خانواده به بروکلین، نیویورک نقل مکان کردند، جایی که او در مدارس عمومی آن منطقه در تحصیلات خود برجسته شد. در دوران نوجوانی، او در امتحان ورودی موسسه فناوری ماساچوست (امآیتی) پذیرفته شد، اما به دلیل کمسالی از پذیرش او جلوگیری شد. او در سن هفده سالگی اجازه ورود پیدا کرد و در مدت سه سال مدرک خود را در رشته مهندسی برق دریافت کرد.
اسلون با آیرین جکسون [3]ازدواج کرد و خانهای در خیابان پنجم نیویورک داشت. طبق پروفایلهایی که در زمان حیاتش در مجلاتی مانند تایم و فوربز از او منتشر شد، اسلون نماد مدیران خودروسازی دهههای میانه قرن بیستم بود و هیچ علاقه یا سرگرمیای خارج از محیط کار نداشت. او و همسرش فرزندی نداشتند، اما اسلون رابطه نزدیکی با برادر ناتنیاش، ریچارد[4]، که هجده سال از او کوچکتر بود، داشت. زمانی که ریچارد در دهه ۱۹۴۰ درگذشت، اسلون به شدت غمگین شد و حمایت مالی و زمانی که به موسسه تحقیقاتی سرطان اسلون-کتترین [5]اختصاص میداد را افزایش داد.
برادر ناتنیاش مدیر بیمارستان بود و اسلون را به فعالیتهای خیریه در زمینه پزشکی کشانده بود. اسلون همچنین به سخاوت خود در کمک به منابع مالی شناخته شده بود، به ویژه زمانی که از یک خانواده کارگری جنرال موتورز که دچار مشکل شده بودند مطلع میشد؛ او یک بار تعطیلات کریسمس خود را صرف یافتن بهترین مراقبتهای پزشکی برای کودکی سوخته کرد که هیچگاه او را ملاقات نکرده بود. او همچنین از انتشار خودزندگینامهاش با عنوان “سالهای من با جنرال موتورز” امتناع کرد تا زمانی که تمامی افرادی که در آن ذکر شده بودند فوت کرده باشند. خود اسلون دو سال بعد در تاریخ ۱۷ فوریه ۱۹۶۶ درگذشت و در کولد اسپرینگ هاربر، نیویورک دفن شد.
پدر اسلون سرمایهگذار در یک شرکت در نیوجرسی به نام شرکت هیئت رولر بیرینگ بود که توپهای بیلیارد تولید میکرد. پس از اینکه اسلون جوان در سال ۱۸۹۵ مدرک خود را از موسسه فناوری ماساچوست دریافت کرد، به عنوان طراح در هیئت مشغول به کار شد. در کمتر از یک دهه، او از مراتب شغلی خود صعود کرد و به ریاست این شرکت رسید.
بخشی از دلیل موفقیت او و هیئت به شناسایی توانایی این شرکت در گسترش کسبوکار خود از طریق تولید بیرینگهای فولادی برای صنعت خودرو برمیگشت. از طریق فروشهایش به مدیرانی که معمولاً بنیانگذاران شرکتها و پیشگامان صنعت خودرو بودند، اسلون با بسیاری از مهمترین نامهای این صنعت آشنا شد؛ به عنوان مثال، هنری فورد [6](۱۸۶۳-۱۹۴۷) مشتری و دوست اسلون بود.
موفقیت شرکت هیئت رولر بیرینگ در تولید و بازاریابی بیرینگهای ضد اصطحکاک مورد استفاده در صنعت خودرو منجر به مشارکت سرمایهگذاری با یکی از تولیدکنندگان خودرو، یعنی شرکت یونایتد موتورز [7]شد. این شرکت روشی را ایجاد کرده بود که در آن تأمینکنندگان قطعات بهطور متقابل سود میبردند. اسلون و هیئت در سال ۱۹۱۶ با یونایتد همکاری کردند و تنها تأمینکننده بیرینگهای فولادی برای این شرکت شدند. سرمایهگذاری ۱۳.۵ میلیون دلاری باعث شد که اسلون در زمانی که یونایتد موتورز دو سال بعد با جنرال موتورز ادغام شد، به معاونت رئیسجمهور این شرکت منصوب شود.
شرکت جنرال موتورز در سال ۱۹۰۸ توسط ویلیام سی. دورانت [8](۱۸۶۱-۱۹۴۷)، یک تاجر و تبلیغکننده، تأسیس شد. سبک مدیریت نامنظم دورانت و عزم او برای گسترش اندازه شرکت بدون توجه به وضعیت اقتصادی باعث شد که شرکت در سال ۱۹۱۰ به ورشکستگی کشیده شود. کنسرسیومی از بانکداران اداره شرکت را بر عهده گرفتند تا اینکه دورانت با حمایت مالی از سرمایهدار صنعت شیمیایی، پیر دو پون[9]، کنترل را دوباره به دست آورد. دورانت اسلون را به عنوان معاون رئیسجمهور و مدیر شرکت جنرال موتورز استخدام کرد. سبک مدیریت اسلون، برخلاف دورانت، منظم و حسابشده بود. ا
سلون تقریباً در سال ۱۹۲۰ استعفا داد. او تنها فردی نبود که از سبک مدیریت دورانت ناامید شده بود. او دوست نزدیک خود، والتر پی. کرایسلر [10](۱۸۷۵-۱۹۴۰) را که رئیس بخش بیوک بود، تشویق کرد تا مستقل عمل کند و شرکتی را راهاندازی کند که بعدها به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان خودرو، یعنی شرکت کرایسلر، تبدیل شد.
در سال ۱۹۲۰، اسلون به همراه همسرش به سفر به اروپا رفت و پس از بازگشت آماده بود تا استعفا دهد، اما متوجه شد که پیر دو پون به دورانت کمک کرده است تا به راحتی از مدیریت بازنشسته شود. دو پون به عنوان مدیرعامل جنرال موتورز منصوب شد. در این دوران، اسلون نقدهایی به فرهنگ مدیریت غیرساختاری در جنرال موتورز وارد کرد. هنگامی که در سال ۱۹۲۳ ریاست شرکت را بر عهده گرفت، او به حرکت جنرال موتورز به سمت رشد منطقی و پیشبینیپذیر کمک کرد. در طول سالهای اول ریاستش در دهه ۱۹۲۰، تولیدات جنرال موتورز دو برابر شد و رکوردهای فروش را شکست.
همچنین بسیاری از رقبای خود را جذب کرد و برخی از خودروسازان کوچکتر یا تعطیل شدند یا به جنرال موتورز پیوستند. بزرگترین رقیب آن، شرکت فورد موتور [11]بود و تحت رهبری اسلون، جنرال موتورز در مدت زمان کمی از فورد پیشی گرفت.
فورد موتور (Ford Motor Company): بزرگترین رقیب جنرال موتورز در صنعت خودروسازی که در زمان رهبری اسلون، از سوی جنرال موتورز شکست خورد.
استعداد اسلون در اداره یک شرکت مالی موفق یکی از مهمترین داستانهای موفقیت در تجارت آمریکایی در قرن بیستم است. جنرال موتورز آنقدر از نظر مالی مستحکم بود که تقریباً تحت تأثیر بحران بزرگ اقتصادی قرار نگرفت؛ علیرغم سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، سهام این شرکت به پرداخت سود به سهامداران ادامه داد. در سال ۱۹۳۷، اسلون به عنوان رئیس هیئت مدیره انتخاب شد و تا سال ۱۹۴۶ به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل باقی ماند؛ او تا سال ۱۹۵۶ که به طور رسمی بازنشسته شد، همچنان رئیس هیئت مدیره بود.
بازسازی جنرال موتورز توسط اسلون به او شهرتی برای برتری هم به عنوان یک مدیر عملی و هم به عنوان یک نظریهپرداز مدیریت بخشید. نظریه مدیریت خودرو پیش از اسلون بیشتر تحت تأثیر هنری فورد قرار داشت. «فوردیسم[12]» به تولید انبوه یک محصول خاص اختصاص داشت.
گفته شده که فورد اظهار کرده بود مشتری میتواند هر رنگی که خواست برای مدل تی داشته باشد، به شرطی که آن رنگ سیاه باشد. از سوی دیگر، «اسلونیسم[13]» به مشتری به عنوان یک تصمیمگیرنده توجه داشت. اسلون تنوع در انتخابهای محصول را تشویق کرد. اما تنوع به معنی هرج و مرج نبود. دستاوردهای مدیریتی او شامل شکل دادن به شرکت بود، نه اینکه اجازه دهد شرکتهای خودروسازی جداگانهای که جنرال موتورز مالک آنها بود، بهطور مستقل در زمینه طراحی، مهندسی و تولید پیش روند.
به این ترتیب، اسلون جنرال موتورز را از یک مجموعه از شرکتهای مختلف که در محدوده قیمت، فناوری و محصول همپوشانی داشتند، به شرکتی تبدیل کرد که تحت هدایت یک هوش واحد و به پنج بخش جداگانه اما بههمپیوسته تقسیم شده بود که هرکدام خودروهایی را برای یک بخش خاص از بازار تولید و بازاریابی میکردند.
در رده پایین، شاسیبلندهای ارزان قیمت شورولت قرار داشتند. در رده میانه، پونتیاک، اولدزموبیل و بیوک بودند. در رده بالا، کادیلاکهای لوکس قرار داشتند. این بخشها توانستند هزینههای توسعه، تولید و مهندسی را میان خود تقسیم کنند که این موضوع سود بیشتری را برای مدلهای لوکس با قیمت بالاتر به همراه داشت. و ویژگی طراحی در تولید خودرو تبدیل به یک عامل مهم در فروش خودروها از طریق معرفی تغییرات سالانه مدلها شد.
وقتی اسلون در سال ۱۹۳۷ رئیس هیئت مدیره جنرال موتورز شد، او پردرآمدترین مدیر اجرایی کشور بود. اندازه عظیم و موفقیت اقتصادی جنرال موتورز به نارضایتیهای کارگری و تأسیس اتحادیه کارگران خودروسازی آمریکا [14](United Auto Workers) منجر شد. امتناع اسلون در سال ۱۹۳۶ از ملاقات با نمایندگان این اتحادیه برای رسیدگی به شکایات مربوط به امنیت شغلی، دستمزد و ایمنی منجر به اعتصاب نشسته در کارخانههای جنرال موتورز شد و در نهایت یک سال بعد به رسمیت قانونی اتحادیه کارگران خودروسازی انجامید که یک لحظه مهم در تاریخ کارگری آمریکا بود. همانطور که انتظار میرفت، اسلون حامی قوی سیاستهای جمهوریخواه بود. اسلون همچنین به عنوان یک نیکوکار بزرگ یاد خواهد شد.
در اوج بحران بزرگ اقتصادی در سال ۱۹۳۴، او بنیاد آلفرد پی. اسلون را تأسیس کرد. این بنیاد عمدتاً برای تحقیق در زمینههای علم و فناوری کمکهای مالی ارائه میداد؛ در سال ۱۹۹۶ این بنیاد ۵۳ میلیون دلار کمک کرد. این مدیر اجرایی همچنین مدرسه مدیریت اسلون [15]را در مؤسسه فناوری ماساچوست، alma mater خود، تأسیس کرد. در زمان تأسیس در سال ۱۹۳۱، این مدرسه یکی از اولین برنامههای تحصیلات تکمیلی از این نوع برای مدیران اجرایی بود که در حرفههای خود تثبیت شده بودند. او همچنین موسسه تحقیقات سرطان اسلون-کتترینگ در بیمارستان یادبود نیویورک را تأسیس کرد.
همچنین: والتر پی. کریسلر[16]، شرکت کریسلر[17]، شرکت فورد موتور، هنری فورد، جنرال موتورز، اتحادیه کارگران خودروسازی آمریکا
مطالعه بیشتر : منابع و مقالات مرتبط با آلفرد پی. اسلون جونیور
درکر، پیتر. “بهترین کتاب در مورد مدیریت تا به حال.” فورچون. ۲۳ آوریل ۱۹۹۰.
فلینت، جری. “آلفرد اسلون اینجا صحبت میکند.” فوربز. ۱۱ نوامبر ۱۹۹۱.
فوربز، بی. سی. و ا. د. فاستر. غولهای خودروسازی آمریکا: مردانی که صنعت خودروسازی ما را میسازند. نیویورک: انتشارات بی. سی. فوربز، ۱۹۲۶.
ره، جان بی. دایرةالمعارف تاریخ و بیوگرافی کسبوکار آمریکایی؛ صنعت خودرو؛ ۱۹۲۰-۱۹۸۰.
نیویورک: فکتس آن فایل، ۱۹۸۹،
ص.و. “آلفرد پی. اسلون جونیور.” اسلون، آلفرد پی. سالهای من با جنرال موتورز. نیویورک: دابلدی، ۱۹۶۴.
طبق پروفایلهایی که در طول حیاتش در مجلاتی مانند تایم و فوربز منتشر شده بود، اسلون نماینده تمامعیار مدیران خودروسازی در میانه قرن بیستم بود، با هیچگونه علاقه یا سرگرمیای خارج از دفتر کار. آلفرد پی. اسلون جونیور در تاریخ ۲۳ مه ۱۸۷۵ در نیوهیون، کنتیکت، به دنیا آمد، پسر یک تاجر موفق. او در نیویورک به مدارس عمومی بروکلین و موسسه پلیتکنیک رفت و در آنجا از امتحانات ورود به موسسه فناوری ماساچوست (MIT) قبول شد، اما به دلیل جوان بودن، از پذیرش خودداری شد. در سن ۱۷ سالگی وارد آنجا شد و در سال ۱۸۹۵ مدرک کارشناسی خود را در مهندسی برق دریافت کرد. ا
سلون در شرکت هایات رولینگ بیرینگ در هاريسون، نیوجرسی به عنوان طراح مشغول به کار شد. در این زمان او با آیرین جکسون از بوستون ازدواج کرده بود. در سن ۲۶ سالگی، وقتی پدرش و یک نفر دیگر کنترل شرکت را خریدند، اسلون رئیس و مدیرعامل شرکت در حال ورشکستگی شد. او به سرعت شرکت را با انتقال به تولید بیرینگهای فولادی برای صنعت خودرو که به سرعت در حال رشد بود، احیا کرد. در حالی که شرکت اولدز موتور اولین مشتری اسلون بود، شرکت فورد موتور بزرگترین مشتری شد. سودهای هایات تا ۴ میلیون دلار در سال رسید، اما اسلون نگران شایعاتی بود مبنی بر اینکه جنرال موتورز (GM) ممکن است بیرینگهای خود را تولید کند.
در عوض، ویلیام سی. دورانت[18]، سازنده پرانرژی GM، شرکت اسلون را به مبلغ ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار خرید و آن را به عنوان بخشی از شرکت یونایتد موتورز ادغام کرد، و اسلون را به عنوان رئیس آن منصوب کرد. در سال ۱۹۱۸ او به معاونت رئیس و عضویت کمیته اجرایی GM منصوب شد. دورانت در سال ۱۹۲۰ کنترل GM را به دوپونتها باخت، اما پیر ساموئل دو پونت[19]، رئیس جدید، هیچ چیزی از خودروها نمیدانست و اسلون را به عنوان معاون رئیس مسئول عملیات منصوب کرد. سه سال بعد اسلون رئیس GM و عضو هیئت مدیره شرکت دوپونت شد.
در سال ۱۹۲۰ GM سهم ۱۲ درصدی از بازار را در اختیار داشت؛ تا سال ۱۹۵۶، زمانی که اسلون بازنشسته شد، سهم بازار به ۵۲ درصد رسید. او این موفقیت را نه تنها با نوآوریهایی مانند چهارچرخ متحرک، تهویه کرنککاسه و ترمزهای کنی-اکشن به دست آورد، بلکه بهویژه با پذیرش اصل مدیریت کارکنان، مرکزیسازی مدیریت و غیرمتمرکز کردن تولید، و قرار دادن هر محصول در بخش خود و حذف رقابت داخلی بین شرکتها، این موفقیت را تحقق بخشید.
اسلون در سال ۱۹۳۷ یک کمک بزرگ بشر دوستانه ارائه داد، زمانی که بنیاد آلفرد پی. اسلون را با مبلغ ۱۰ میلیون دلار تأسیس کرد؛ تا سال ۱۹۶۶، مجموع هدایا و کمکهای او بیش از ۳۰۵ میلیون دلار بود. گیرندگان عمده این کمکها مؤسسه تحقیقاتی سرطان اسلون-کترینگ[20] و موسسه فناوری ماساچوست[21] بودند. او در تاریخ ۱۷ فوریه ۱۹۶۶ در نیویورک درگذشت.
تنها آثار کامل در مورد اسلون آثار خودنگارانه او هستند. یکی از روایتهای اولیه او که با بوییدن اسپارکز نوشته شده است، ماجراهای یک مرد سفیدپوش (۱۹۴۱) نام دارد. کتاب سالهای من با جنرال موتورز (۱۹۶۳) اثر اسلون، کتابی روشنگر در تاریخ تجارت و نقش او در آن است. پول فرانکلین داگلاس، شش در برابر جهان: به سوی فرهنگ آمریکایی برای عصر صنعتی (۱۹۵۴)، شامل مقالهای درباره اسلون و اهمیت او میباشد.
منابع اضافی
اسلون، آلفرد پی. (آلفرد پریتچارد)، سالهای من با جنرال موتورز، نیویورک: داوبلدی/کرنسی، ۱۹۹۰، ۱۹۶۳.
ویور، وارِن، آلفرد پی. اسلون جونیور، بشر دوست، نیویورک: بنیاد آلفرد پی. اسلون، ۱۹۷۵.
دایرهالمعارف زندگینامه جهانی
[1] آلفرد پی. اسلون جونیور (Alfred P. Sloan Jr.): مدیر اجرایی تأثیرگذار در صنعت خودروسازی آمریکا و رئیس شرکت جنرال موتورز.
[2] آلفرد پی. اسلون سینیر (Alfred P. Sloan Sr.): پدر آلفرد پی. اسلون جونیور، که یک مکانیک و سرمایهگذار بود.
[3] آیرین جکسون (Irene Jackson): همسر آلفرد پی. اسلون جونیور.
[4] ریچارد اسلون (Raymond Sloan): برادر ناتنی آلفرد پی. اسلون جونیور که در دهه ۱۹۴۰ درگذشت.
[5] موسسه تحقیقاتی سرطان اسلون-کتترین (Sloan-Kettering Institute for Cancer Research): موسسه تحقیقاتی برجسته در زمینه سرطان که اسلون از حامیان آن بود.
[6] هنری فورد (Henry Ford): بنیانگذار شرکت خودروسازی فورد و یکی از مهمترین پیشگامان صنعت خودروسازی در آمریکا.
[7] یونایتد موتورز (United Motors Corporation): شرکتی که در سال ۱۹۱۶ با جنرال موتورز ادغام شد و یکی از پیشگامان صنعت خودرو در آن زمان بود.
[8] ویلیام سی. دورانت (William C. Durant): بنیانگذار شرکت جنرال موتورز که به دلیل سبک مدیریت نامنظم خود باعث ورشکستگی موقتی این شرکت شد.
[9] پیر دو پون (Pierre Du Pont): سرمایهدار صنعت شیمیایی که به دورانت کمک مالی کرد تا کنترل جنرال موتورز را بازپس گیرد.
[10] والتر پی. کرایسلر (Walter P. Chrysler): رئیس بخش بیوک جنرال موتورز که سپس شرکت خود را، شرکت کرایسلر، راهاندازی کرد.
[11] فورد موتور (Ford Motor Company): بزرگترین رقیب جنرال موتورز در صنعت خودروسازی که در زمان رهبری اسلون، از سوی جنرال موتورز شکست خورد.
[12] فوردیسم (Fordism): رویکرد تولید انبوه و استانداردسازی محصول که توسط هنری فورد توسعه داده شد.
[13] اسلونیسم (Sloanism): رویکرد مدیریت و تولید خودرویی که توسط آلفرد پی. اسلون ایجاد شد و بر تنوع محصولات و توجه به نیاز مشتری تأکید داشت.
[14] اتحادیه کارگران خودروسازی آمریکا (United Auto Workers): اتحادیه کارگری که در دهه ۱۹۳۰ برای بهبود شرایط کاری کارگران صنعت خودروسازی تشکیل شد.
[15] مدرسه مدیریت اسلون (Sloan School of Management): یکی از معتبرترین مدارس مدیریت جهان که توسط آلفرد پی. اسلون در مؤسسه فناوری ماساچوست تأسیس شد.
[16] والتر پی. کریسلر (Walter P. Chrysler): بنیانگذار شرکت خودروسازی کریسلر و یکی از پیشگامان صنعت خودرو در آمریکا.
[17] شرکت کریسلر (Chrysler Corporation): یکی از سه غول خودروسازی ایالات متحده که توسط والتر پی. کریسلر تأسیس شد.
[18] ویلیام سی. دورانت (William C. Durant): بنیانگذار جنرال موتورز و یکی از شخصیتهای مهم در تاریخ صنعت خودرو آمریکا.
[19] دوپونت (Du Pont): یکی از بزرگترین شرکتهای شیمیایی در جهان که در تاریخ جنرال موتورز نقش مهمی ایفا کرد.
[20] مؤسسه تحقیقاتی سرطان اسلون-کترینگ (Sloan-Kettering Institute for Cancer Research): یکی از معتبرترین مؤسسات تحقیقاتی در زمینه سرطان در ایالات متحده.
[21] مؤسسه فناوری ماساچوست (Massachusetts Institute of Technology): یکی از دانشگاههای پیشرفته و معتبر در سطح جهانی که در زمینههای مهندسی و علوم تحقیقاتی بسیار شناختهشده است.