هر کتاب خط مشی ای را که ورق بزنید در فصول اول آن با تعاریف مختلفی از این عبارت مواجه می شوید. برای تعریف هر مفهوم، لازم است که بدانیم تعریف آن مفهوم مبتنی بر چه پیش فرض هایی از علم اجتماعی شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، ماهیت انسان و روش شناسی است؛ به همین دلیل است که تعریف یکسانی از «خط مشی عمومی» یا «public policy» وجود ندارد. طبیعتا پیدا کردن اشتراکات یا تفاوتهایی میان آنها کار پیچیده ای نیست اما زمانی کار سخت می شود که بدانید به تعداد آدمهای روی کره زمین می توان از خط مشی تعریفی ارائه نمود و به طور قطع نمی توان یک تعریف جامع و مانع را برای آن در نظر گرفت.
در این نگاشت قصد دارم تا تعریف خود را از خط مشی عمومی به صورت نمودار جریان (فلو چارت/flow chart) نمایش دهم؛ این کار باعث می شود تا میان گزاره ای که می تواند خط مشی عمومی باشد از گزاره ای که شرط لازم را ندارد، تمایز قائل شویم. فلوچارت خط مشی عمومی به صورت زیر است.
همان طور که در نمودار مشاهده می کنید، خط مشی عمومی سه ویژگی اصلی دارد:
- مبتنی بر ارزش ها و قواعد عمومی جامعه است که چارچوبی را برای فعالیت سازمان های عمومی و خصوصی مشخص می کند. نگاه هنجاری دارد و در اینجا است که نمی توان به سادگی خط مشی را از ارزش های جامعه ویا سیاست تفکیک نمود.
- ماهیت خط مشی، تصمیم است؛ تصمیم است که توسط سازمان های عمومی (یا مشخص تر دولتی) جامعه اتخاذ می شود و مشروعیت آن رسمی می شود. هر تصمیم نیازمند اطلاعات و معیار تصمیم گیری است و منبع این اطلاعات، می تواند مبتنی بر شواهد/evidence یا عقاید/opinion تصمیم گیران باشد. در اینجاست که نمی توان به سادگی خط مشی را از قوانین و مقررات تفکیک نمود.
- دارای برنامه است و مبتنی بر نظریه وسیله – هدف است. به عبارت دیگر مشخص کننده نحوه تخصیص منابع و نوع ابزارها برای تحقق هدفی خاص یا حل مساله ای عمومی در جامعه است. در اینجاست که ممکن است نتوان به سادگی خط مشی را از استراتژی یا برنامه تفکیک نمود.
تعریف شما از خط مشی عمومی چیست؟ به نظرتان چه چیز مهمی را در تعریف خط مشی عمومی نادیده گرفتم و بهتر است به آن اضافه کنم؟ فراموش نکنیم که تعامل من و تو با یکدیگر باعث یادگیری هر دومون می شود.