0-دلنوشتههاجوابهای پاولفنمی خواستم چشمهامو باز کنم. از نور سرخی که هر صبح به روی پلکهام می افتاد، خوشم نمیومد. هرچقدر بیشتر سعی کردم که چشمهامو بسته نگه دارم؛ خورشید هم شدت نورش بر پلکام بیشتر می کرد. دیگه تاب نیاوردم. دستمو... 29 بهمن 1393خواندن ادامه