0-بینشهادلنوشتههاآچمزانگار آچمز شدهام؛ یعنی چیزی برام جلو نمیره؛ منظورم اینه که انگار در یه حلقهی باطل گیر افتادهام. یه حس خسته از تلاش کردن یا ناامید شدن از بهبود شرایطه. حس میکنم چه دست و پا بزنم چه نزنم و... 28 تیر 1402خواندن ادامه